چکیده:
هدف از این مقاله، بررسی تئوری هرمنوتیک در توسعه سیاسی می باشد. زیرا شناخت سیاسی از طریق هرمنوتیک سبب می گردد تا بسیاری از سوءتفاهمات و اختلافات سیاسی از بین رود. از این رو که لازمه در صحنه بودنِ مردم کشور، وجود آگاهی و شعور سیاسی است که منجر به توسعه سیاسی می گردد. همچنین برآیند دور هرمنوتیک در تأثیر فهم از پیش فهم، منجر به تفسیر و تصمیم گیری فرد می شود. برای بررسی این موضوع، در ابتدا به تعریف واژه هرمنوتیک پرداخته می شود. سپس نظریات نظریه پردازان در قلمرو و شناخت هرمنوتیک مطرح می گردد. در مرحله بعد به عوامل تأثیرگذار در هرمنوتیک پرداخته می شود. در نهایت با ارائه مصادیق تاریخی، نقش هرمنوتیک ضرورت توجه به هرمنوتیک در سیاست مورد توجه قرار می گیرد. از مهم ترین نتایج این تحقیق، خودآگاهی مردم و نقش فعال مردم در امور سیاسی است که منجر به توسعه سیاسی می گردد.
خلاصه ماشینی:
من زبان را از طريق کارکرد آن به روش دم دست مي آموزم نه از راه پژوهش و مطالعه تودستي ، اما چگونه مي توانيم به صحبت زباني پي بريم وقتي که پيش از آن نمي دانيم که زبان چيست ؟ (احمدي ،٦٣٧:١٣٨١) هايدگر دور هرمنوتيکي را نتيجه ساختار فهم انسان مي داند که همان فهم بر اساس پيش - فهم ها است .
اما در نهايت برخي انديشمندان به ذهن ، اصالت مي دهند يعني جهان خارج را رو گرفت ذهن مي دانند و در مقابل برخي ديگر اصالت را به جهان تفويض مي کنند و ذهن را لوحي مي دانند که با تجربه خارجي پر مي شود؛ بنابراين با اين تعبير مي توان گفت که مفسري که در جستجوي فهم معناي متن است مي بايد تجربه ها و دانسته هاي پيشين خود را کنار گذارد و با متن فقط براساس متن روبرو شود.
البته در اين حالت نيز تأويل کننده ناظر بي طرف است و فقط در پي مقصود متن بر مي آيد بدون آنکه خود در فرايند فهم و تفسير مداخله کند.
پيش داوري در جريان تفسير به اين معنا به کار مي رود که هر انساني براي فهم مطالب پيش فرض ها و مفاهيم پيشيني دارد که واقعيت تاريخي او را مي سازد و ما حتي براي شناخت علمي نيز با توجه به فهم پيشين خود دست به آزمايش و تجربه مي زنيم و بدون وجود يک سنت قبلي - حتي دانش تجربي - نيز به دست نمي آيد.