چکیده:
تعتبر الغربه والحنین من المواضیع التی طرقها الشعراء قدیماً وحدیثاً وهو یتجسّد فی الشعور بالقلق والسخط والانعزال الاجتماعی وما یصاحب ذلک من العواطف الصادقه الحزینه. لهذه الظاهره تجلّیات عدیده فی نفوس الشعراء حیث عبّر عنها کلٌّ منهم وفقاً لوجهه نظره وظروفه. ومن الشعراء الّذین ذاقوا مراره الغربه وعبّروا عمّا تجیش به نفوسهم من مشاعر الحزن والألم، هو محمود حسن إسماعیل، الشاعر المصری المعاصر الّذی تبدّت لغه الحزن والغربه والحنین واضحه فی شعره. تهدف هذه المقاله من خلال المنهج الوصفی-التحلیلی إلی دراسه تجلیّات الغربه والحنین فی المجلّد الأوّل والثالث من شعر محمود حسن إسماعیل وکیفیه توزیعها فی أشعاره ودورها فی إثاره العواطف والمشاعر تجاه الظلم الّذی قام به الاحتلال البریطانی تجاه الشعب المصری وعلی رأسهم الفلّاحین الکادحین. ومن أهمّ ما توصّلت إلیه المقاله هو أنّ الشاعر قد برع فی التعبیر عن شعوره بالغربه الداخلیه والخارجیه من خلال رسم وجدان معذّب وقلب ینزف ألماً، إلّا أنّه تخفّ حدّه الألم والغربه عنده رویداً رویداً باللجوء إلی ربّه عبر تأمّلات صوفیه.کما حنّ الشاعر إلی الأرض والوطن والمحبوب ومظاهر الطبیعه بکلّ ما لدیه من الوجد والشوق، ولم یشغلْه بریق الحیاه الزائف فی المدینه عن ذکر قریته بل أخذ یرسل زفرات الشوق والحنین إلیها دوماً. وثمّه نوع آخر من الحنین فی شعره وهو الحنین الدینی الّذی برز إثر تقرّبه إلی الله ورسوله ومعایشه قضایا الدول العربیه المقهوره. کما تبیّن أنّ أحزان الشاعر أقضّت مضجعه وجعلته یختار أسلوباً بسیطاً وصادقاً فی شعره.
غربت و اشتیاق از جمله موضوعاتی است که شاعران از گذشته و حال بدان پرداختهاند و بیانگر نگرانی»
نارضایتی و انزوای اجتماعی توام با عواطف صادقانه حزنالود است و بازتاب فراوانی در جانهای انان دارد؛
بطوری که هر یک بر اساس دیدگاه و شرایط خود از ان سخن میگویند. از جمله شاعرانی که تلخی غربت را
چشیده و احساس درد و اندوه بیان کردهاند و وجودشان را مضطرب ساخته» محمود حسن |سماعیلء شاعر
مصری معاصر است که اندوهء غربت و اشتیاق در اشعارش رخ مینماید. این مقاله سعی دارد با رویکرد توصفی-
تحلیلی بازتاب غم غربت» نحوه توزیع انرا در شعر محمود حسن |سماعیل و نقش ان در برانگیختن احساسات
در قبال میزان ظلم اشفالگر انگلیس در حق ملت مصر و در راس ان» کشاورزان زحمتکش بررسی کند. از
مهمترین نتایج» اینکه شاعر با ترسیم وجود رنجدیده و قلب اکنده از دردء در بیان احساس غربت درون و بیرون
خود به خوبی عمل نموده است و به واسطه تاملات صوفیانه و پناه به پروردگار» از شدت درد غربت او کاسته
میشود. همچنین با شوق بسیار» شیفته سرزمین» وطن» محبوب و اماکن طبیعی است و زرق و برق ساختگی
زندگی شهری» او را از روستای خود غافل نمیسازد. بلکه پیوسته با اه و اشتیاق به ان میپردازد. نوع دیگر
اشتیاق در شعر اوء دینی است که به دنبال تقرب او به خداوند, پیامبر و همزیستی با مسايل کشورهای عربی
شکست خورده میباشد. همینطور غمهای شاعرء اسایش او را مختل کرده و او را به انتخاب سبکی ساده و
صادقانه در شعر خود وادار میکند.
The poetry of alienation and nostalgia is one of the topics addressed by poets, ancient and modern, and it is embodied in the feeling of anxiety, discontent and social isolation and the accompanying sad and sincere emotions. This phenomenon has many manifestations in the souls of poets, as each of them expressed it according to his point of view and his circumstances. Among the poets who tasted the bitterness of alienation and expressed the feelings of sadness and pain in their souls, is Mahmoud Hassan Ismail, the contemporary Egyptian poet whose language of sadness, alienation and nostalgia became clear in his poetry. This article aims to study the manifestations of alienation and nostalgia in Mahmoud Hassan Ismail's poetry and how they are distributed in his poems and their role in arousing emotions and feelings according to the descriptive-analytical method. The importance of this research appears in observing the extent of the injustice done by the British occupation towards the Egyptian people, led by the hard-working peasants, as a result of inhumane acts that prompted them to present the fruits of their efforts to the tyrannical colonialism. One of the most important findings of the article is that the poet has excelled in expressing his feeling of internal and external alienation by drawing a tormented conscience and a bleeding heart, but the intensity of his pain and alienation gradually eases by turning to his Lord through mystical meditations. The poet also yearned for the land, the homeland and the beloved