چکیده:
معنای زندگی یکی از مهمترین مسائل فلسفی است که تمام افعال و افکار انسانها با آن مرتبط است. ازآنجاکه شناخت معنای زندگی، متوقف بر شناخت خود انسان است؛ درنتیجه نوع نگاه هر فرد به خود، تاثیر زیادی در پاسخ او به چیستی معنای زندگی خواهد داشت. گرچه صدرالمتالهین بهطور مستقیم از معنای زندگی سخن نگفته است؛ ولی با بررسی انسان و ویژگیهای آن به هدف از زندگی که یکی از معانی «معنای زندگی» است، پرداخته و معتقد است که انسان دارای هدفی است که باید آن را کشف کند و تمام اعمال و رفتار و نیات خود را برای رسیدن به این هدف بهکار ببندد. در این نوشتار به روش تحلیلی توصیفی بهدست میآوریم که حقیقت انسان به نفس ناطقه خویش است که دارای دو قوه عقل نظری و عقل عملی است؛ درنتیجه کمال حقیقی انسان به تکامل مرتبه عقلی آن است. با توجه به حقیقت انسان و کمال حقیقی آن، انسان دارای دو هدف میانی و نهایی در زندگی خواهد بود. قرب الهی هدف نهایی از زندگی انسان است که با تحقق آن، انسان به حیات و سعادت حقیقی میرسد.
خلاصه ماشینی:
گرچه صدرالمتألهين بهطور مستقیم از معنای زندگی سخن نگفته است؛ ولی با بررسی انسان و ویژگیهای آن به هدف از زندگی که یکی از معانی «معنای زندگی» است، پرداخته و معتقد است که انسان دارای هدفی است که باید آن را کشف کند و تمام اعمال و رفتار و نیات خود را برای رسیدن به این هدف بهکار ببندد.
پرسش اساسی این است که آیا زندگی دارای معناست یا پوچ و بیمعناست؟ با فرض وجود معنا، این مسئله مطرح میشود که آیا معنای زندگی از پیش تعیین شده است و باید کشف شود؛ یا انسان بهعنوان یک موجود مستقل موظف است معنای زندگی را جعل کند؟ و درصورتیکه به پوچی زندگی معتقد باشیم، این سؤال پیش میآید که آیا باید این زندگی پوچ و ملالآور را تحمل کنیم یا اینکه بهتر است به آن پایان دهیم؟ ما در این مقاله صرفاً به تحلیل هدف از زندگی که یکی از معانی «معنای زندگی» است، میپردازیم؛ آنهم فقط از نگاه صدرالمتألهين.
4. کمال انسان از نگاه صدرالمتألهين انسان دارای مقام نامعلوم است و درجة وجودی معین و ثابتی ندارد؛ زیرا حقیقت وجودی انسان، حقیقتی سیلانی است و هرلحظه در موطنی قرار دارد (همان، ج 8، ص 343)؛ و در جایی دیگر بیان میکنند که هر موجودی غیر از انسان وجود ثابتی دارد، برخلاف انسان که دائماً در حال تغییر و تحول است و از نشئهای به نشئه دیگر منتقل میشود (صدرالمتألهين، 1375، ص 361).
اما صدرا معتقد است که تنها قرب الهی میتواند معنای زندگی انسان قرار گیرد و فردی که این هدف را معنای زندگی خود قرار میدهد، اولاً به حیات حقیقی و ثانیاً به سعادت حقیقی میرسد که در ادامه به توضیح آنها میپردازیم.