چکیده:
تفرقه و ستیزهجویی یکی از مفاهیم اساسی است که در نهجالبلاغه با هنرمندانهترین تعابیر تجلی یافته است. امیرمومنان علی (ع) در مواقع و حوادث متعددی به جهت حفظ مصالح عالیه اسلام، مردم را به همدلی و دوری از تفرقه دعوت کرده، تا مسلمانان نسبت به عوامل تفرقهانگیزی که همگرایی امت اسلامی را تهدید میکند، بصیرت و شناخت پیدا کنند و در جهت غلبه بر این آفتها تلاش خود را بهکار گیرند. برایناساس نوشتار حاضر سعی بر آن دارد با روش توصیفی تحلیلی به استخراج واژگان حوزه معنایی تفرقه در نهجالبلاغه بهمنظور تبیین مفهوم تفرقه بپردازد. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که امیرمومنان (ع) برای بیان مفهوم تفرقه از واژههایی همچون «الافتراق، الانتشار، الانقطاع، المنافره، الشقاق و...» بهکار برده و از آنها برای بیان مصادیقی همچون گسست اجتماعی، عقیدتی و عاطفی استعمال کرده است. همچنین ایشان مولفههای «جهل، فتنه، نفاق، ظلم و...» را در شکلگیری تفرقه در میان افراد و جامعه موثر میداند.
خلاصه ماشینی:
آنگونه که اميرمؤمنان علي( گاهی با زبان تشویق و تطمیع، مردم را به اتحاد و انسجام دعوت میکرد و زمانی با زبان تهدید و انذار آنها را از هرگونه تفرقه و اختلاف برحذر میداشت؛ زیرا ایشان خیر جامعه را در روی آوردن به وحدت و بدبختی هر جامعهای را در اثر شکاف و اختلاف بیان میکند: «وَالزَموا السَّوادَ الأعظَمَ فَإنَّ یَدَاللهِ مَعَ الجَماعَةِ وَ إیَّاکُم وَ الفُرقَةَ فَإنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیطانِ کَمَا أنَّ الشَّاذَّ مِنَ الغَنَمِ لِلذِّئبِ» (نهجالبلاغه، 1379، خطبه 127)؛ همواره با بزرگترین جمعیتها باشید که دست خدا با جماعت است و از پراکندگی بپرهیزید که انسانِ تنها، بهرة شیطان است، آنگونه که گوسفندِ تنها، طعمة گرگ خواهد بود.
این واژه با مشتقاتش 23 مرتبه در نهجالبلاغه آمده که فقط در یک مورد به تفرقه در مقابل وحدت اشاره میکند: اميرمؤمنان علي( میفرماید: «اَیهَاالنَّاسُ شُقُّوا اَمواجَ الفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجاةِ وَ عَرِّجُوا عَن طَریقِ المُنافَرَةِ» (نهجالبلاغه، 1379، خطبه 5)؛ ای مردم!
بنا بر آنچه گفته شد، چنین برمیآید که واژه «تَشَتت» در عبارتهای فوق بهمعنی پراکندگی مردم از نظر آراء و اهداف بهکار رفته و مصداق تفرقه عقیدتی است و عامل شکلگیری تفرقه در عبارتهای فوق نفاق و خواستههای گوناگون ذکر شده است.
در نتیجه میتوان بیان کرد که واژه «نفض» بهمعنی دور انداختن و ترک کردن بهکار رفته و مصداق تفرقه عقیدتی استعمال شده و عامل ایجاد تفرقه در این خطبه گناهان ذکر شده است.
این واژه با مشتقاتش 14 مرتبه در نهجالبلاغه استعمال شده و فقط در دو مورد بهمعنی تفرقه بهکار رفته است: 1.