چکیده:
سیمای همسر فرهیخته و چنگنواز فردوسی در چند جای شاهنامه مجال بروز یافته که شوربختانه بحث آن دنبال نشده است. نگارنده در این جستار بر آن است مهمتر از همه، آنجایی است که حکیم در ابتدای «پادشاهی هرمزد» در براعت استهلالی نمادین به طرزی زیبا و آشکار یاد مرگ همسر درگذشتهاش را در قالب مرثیهای نمادین به مویه نشسته است. براعت استهلال و دیباچۀ پادشاهی هرمزد با مناظرۀ عناصر نمادینی چون «تموز» (باد سرزنشگر خزان)، «سیب سرخ» (خود فردوسی) و با یاد «دستۀ گل» (نماد همسر فردوسی) شروع میشود که هر یک برگرفته از محیط طبیعی و باغسرا و محلّ زندگی شاعر است. باد تموز خطاب به سیب سرخ اینگونه عتاب و سرزنش میآغازد که با آن «دسته گلی» که به وقت بهاران همیشه در کنارت بود و از چنگنوازی او یاد یار مهربان به خاطر میآمد، چه کردی که خریدارآن(مرگ) شد و اکنون همچون مشتری جامه سیاه پوشیدهای؟! اینجاست که ناگاه حکیم عنان خویشتنداری را از کف میدهد و با آوردن رمزگان رنگ زرد (نماد خزان و مرگ) خطاب به پاییز شکوه سر میدهد که مرا از دیدار دو بارۀ برگ گل (همسر) ناامید نمودی: «به پیرایۀ زرد و سرخ و سپید/ مرا کردی از برگ گل ناامید». حکیم در ابیات پایانی با آوردن استعارههای آشکاری چون: «نگارا»، «بهارا» (خطاب به همسر مهربان که روزگاری زینتبخش باغ او بوده) چنین میگوید که: «همی مهرگان بوید از باد تو/ به جام میی نوکنم یاد تو» که همۀ این اشارات از مویههای غریبانۀ حکیم در خزانی دلگیر خبر میدهد که با مرگ همسر مصادف است. از همه دردناکتر آوای حسرتکشیده و جانسوز حکیم در ابیات پایانی است که میگوید: حیف اکنون نیستی که سرانجام کار مرا ببینی و «نبینی پس از مرگ آثار من!». در این جستار احتمالات دیگری از بازتاب سیمای همسر فردوسی در شاهنامه به بحث گذاشته شده که نظر دیگر استادان را نیز به خود جلب کرده است.
خلاصه ماشینی:
زن آزادوار و هنرمند فردوسی(چنگنواز و احتمالاً خواننده) پیش از نقل و روایت داستان بیژن و منیژه شرط و خواهش مؤدّبانهای را در قالب سؤال پیش میکشد و از فردوسی میخواهد که: پس آنگه بگفت ار ز من بشنوی به شعر آری از دفتر پهلوی؟ (فردوسی، 1967/ 5: 8 ) ازاینرو، بنا به اشارات حکیم در ابیات آغازین داستان بیژن و منیژه، و دیگر اشارۀ او در خطبۀ آغازین پادشاهی هرمزد (همی یاد یار آمد از چنگِ اوی) چنانکه خواهد آمد، همسر چنگنواز و مهربانِ سرای او با دفتر پهلوی و روایات کهن آشنا بوده است(ز دفترت برخوانم از گفتۀ پهلوی).
این زن نهتنها روایت پهلوی بیژن و منیژه را برای حکیم میخواند، بلکه با نوای چنگ نیز همراهی میکرده است(مزداپور،1369: 555 -554)؛ همو که از چنگنوازی او «یاد یار مهربان» به گوش میرسد: بخنـــدید تمّوز با ســــرخ سیبکه آن دســـتۀ گل به وقت بهارهمی باد شرم آمد از رنگ اویچه کردی؟ که بودت خریدارِ آن همی کرد با بار و برگش عِتیببه مستی همی داشتی در کنارهمــی یاد یار آمد از چـــنگ اویکجــا یافــتی تیــز بازار آن؟ (فردوسی، 1386: 7/ 465) خطبۀ آغازین داستان پادشاهی هرمزد با مناظرۀ عناصر نمادینی چون «تموز»(باد سرزنشگر خزان)، «سیب سرخ»(خود فردوسی) و با یاد «دستۀ گل»(نماد همسر فردوسی، برگرفته از محیط طبیعی و باغ سرا و محل زندگی شاعر) شروع میشود.
شاهدی دیگر به بهانهای دیگر با توجّه به اشارات صریح(2-1) و اشارات نمادین شواهد قبلی(2-2) و مبحث اخیر(2-5) این یار و همراه فردوسی چه کسی جز همسر مهربان میتوانست باشد که حکیم در آغاز داستان هرمز اینگونه غریبوار در مرگ او مویه سر داده است (نک:2-2).