چکیده:
بیان مسیله:
رود وزی ها از ایران باستان تا امروز با کاربرد های متفاوت با تنوعی گسترد ه د ر نقش، رنگ و نوع د وخت با توجه به منطقه تولید شان، رایج بود ه است. د ر این میان، رود وزی هایی با نقش مایه خورشید خانم موجود د ر کاخ صاحبقرانیه موضوع این پژوهش است که همین نقش مایه د ر مناطقی از ایران برای د وری از چشم زخم استفاد ه می شد ه است.
هدف پژوهش:
این تحقیق به د نبال شناخت کاربرد نقش مایه خورشید خانم و چرایی تصویرسازی خورشید ، با رخساره زن د ر این رود وزی هاست. اینکه معانی فرهنگی و کارکرد ی این نقش د ر این رود وزی ها چیست و چه رابطه ای با چشم زخم د ارد و جهت پاسخ به این پرسش ها از رویکرد آیکونوگرافی استفاد ه می شود . از این رو هد ف مقاله تحلیل آیکونوگرافی نقش مایه خورشید خانم د ر رود وزی های گنجینه صاحبقرانیه و رابطه آن با چشم زخم د رد و سطح توصیف و تحلیل معناهای مستتر د ر این نقش هاست.
روش پژوهش:
این تحقیق به صورت کیفی و روش (توصیفی-تحلیلی) انجام شد ه، چارچوب نظری آن براساس رویکرد آیکونوگرافی مکتب اروین پانوفسکی است و منابع تحقیق به شیوه مید انی و کتابخانه ای گرد آوری شد ه است.
نتیجه گیری
خورشید د ر فرهنگ باستان با چشم و چشم زخم رابطه نزد یک د ارد . صورت زن د رون خورشید را می توان نماد آناهیتا و خورشید را نماد مهر د انست که هرد و د ر ایران باستان محافظ انسان د ر برابر اهریمن هستند . خورشید به عنوان چشم آسمان ویرانگر و محافظت کنند ه است. د ر اد بیات د ر بسیاری از مواقع خورشید با صورت زنانه توصیف شد ه، همچنین د ر فولکلور برخی از مناطق ایران صورت زیبای زنانه ای را روی سبویی جهت رفع چشم زخم می کشید ند و «چشمارو» می خواند ند . این نقش مایه د ر بعضی از مناطق ایران چش چشی یا چشوک خواند ه و برای د وری از چشم زخم کاربرد د ارد که می توان کاربرد نمونه های صاحبقرانیه را نیز به این منظور د انست.
خلاصه ماشینی:
در ارتباط با نساجی و مخصوصاً رودوزیهای ایران میتوان به منابعی چون (گدار، 1358؛ فریر، 1374؛ اتینگهاوزن و گرابر، 1381؛ بیکر، 1385؛ بهنسی، 1387؛ ایروین، 1389؛ بلوم و دیگران، 1389؛ برند، 1389؛ پوپ، 1389) که در مورد تولید و نقوش این هنرها، توضیحات و نمونههایی ارائه کردهاند، اشاره کرد ولی به این نقش در رودوزیها اشارهای نشده بهغیر از (Gillow, 2010) که تصویر 3 نمونۀ آویزهای سوزندوزی خورشیدخانم متعلق به اصفهان دارد و همچنین در جلد 5 کتاب (پوپ، 1387) توضیح یک پردۀ رودوزی سدۀ دهم ه.
به دلیل کاربرد این نقشمایه منابعی که در مورد اعتقاد به چشمزخم و استفاده از تعویذ و طلسم برای رفع شر بود از جمله (شوالیه و گربران، 1387؛ ایروین، 1389؛ رحمانیان و حاتمی، 1391؛ بروس میتفورد، 1394؛ ذیلابی، 1395؛ جهانشاهی افشار و مداحی مشیزی، 1396؛ بلوکباشی، 1398)، مورد بررسی قرار گرفت؛ تعدادی منابع هم به آرایههایی برای دفع چشمزخم در دستبافتههای مناطق ایران مانند (یعقوبزاده و خزائی، 1398؛ افضل طوسی و سنجی، 1393) پرداخته بودند، همچنین شواهدی فراوان در سفرنامههای تاریخی میتوان یافت که سیاحان به جلوههایی از باور ایرانیان به چشمزخم و نحوۀ برخورد آنها به این موضوع اشاره کردهاند از جمله (آلمانی، 1335)؛ ولی در هیچ کجا به مطلبی در ارتباط با نقش خورشیدخانم به عنوان چشمزخم اشاره نشده، بهجز کتاب (گلدک و گلدک، 1355) که از صورت خورشیدخانم بهعنوان طلسم برای آرایش یا دفع چشم بد یاد کرده است.