چکیده:
یکی از رویدادهای اجتماعی- سیاسی زمان ناصرالدینشاه قاجار، واقعه سید محمد کلاردشتی است؛ که در منطقه کلاردشت مازندران رخ داده است. وی از سادات و پیروان سلسله اهلحق آتشبیگی است، این رویداد با توجه به معاصر بودن با جریان جنبش تنباکو مورد توجه و پیگیری حکومت وقت و وقایعنگاران و تاریخنویسان قرار گرفته است. چگونگی و تبیین این واقعه و بررسی عوامل و ریشههای آن با رویکرد توصیفی- تحلیلی مورد توجه این پژوهش قرار گرفته است. فرضیه و یافتههای پژوهش نشانگر این واقعیت است که این واقعه حاصل تنش و اختلاف بین ایل (مهاجران غیربومی) و گیل(بومیان) و سیاستهای ستمگرانه حاکمان محلی بوده است، که با توجه به جریان رویدادهای پیش آمده از سوی حاکمان محلی، در جهت سرکوب ایل و توجیه اقدامات دولتی و وابستگان به حاکمیت در این راستا، از سوی برخی وقایع نویسان و گزارشگران و نیز حاکمیت محلی وابسته به دولت، بدان جنبه سیاسی و مذهبی داده شده است.
One of the socio-political events of the time of Nasser al-Din Shah Qajar is the event of Seyyed Mohammad Kelardashti; Which occurred in Kelardasht region of Mazandaran. He is one of the Sadats and the followers of the Ahl al-Haq dynasty of Atashbegi. This event has been considered and followed by the government of the time and historians and historians due to its contemporaneity with the tobacco movement. How to explain this incident and study its factors and roots with a descriptive-analytical approach has been considered in this study. The research hypothesis and findings indicate the fact that this incident was the result of tensions and differences between tribes (non-indigenous immigrants) and Giles (natives) and the oppressive policies of local rulers, which according to the course of events by local rulers, in In order to suppress the tribe and justify the actions of the government and its affiliates in this regard, it has been given a political and religious aspect by some chroniclers and reporters as well as the local government affiliated with the government.
خلاصه ماشینی:
محمدحسن خان اعتمادالسلط نه که خود هم دوره و شاهد جنبش سيدمحمد کلاردشتي بوده است در روزنامه خاط رات خود که اخبار مربوط به حوادث پانزده سال (١٢٩٢ تا1393ق ) از دوران پادشاهي ناصرالدين شاه قاجار را گزارش نموده در خاط رات روز يکشنبه ٢٨ربيع الاول سال ١٣٠٩،ضمن اشاره به واقعه سيد محمدکلاردشتي به کشته شدن سبحانقليخان و چند تن از نزديکان او آورده است :«سيد باقر نام از اهالي کرمانشاهان از مرشدهاي ط ايفه علي الهي به کلاردشت رفته خواجه وندهائي [را] که علي الهي هستند ارشاد و تحريک نموده جمعي را مريد خود کرده يک نفر سرتيپ خواجه وند را با نه نفر از زن و دختر و مادرش را با يک برادر کشته است و سوزانده .
در خصوص مسائل و جريان مذکور گزارشاتي ارائه نموده است که در خور توجه است ، بخصوص اينکه تنها منبعي است که ضمن داشتن اشتراک فکري و عقيدتي نويسنده با سيد محمد، نويسنده به شرح جزئياتي پرداخته که در گزارش ساير منابع نيامده است ؛ بنابراين از ملاحظ ات سياسي و درباري پيراسته بوده و در گزارش خود به سابقه حضور سيد ميرمحمدحسن آقا ـ پير و مراد سيد -محمدکلاردشتي ـ در بين ايل خواجه وند و دلفان ساکن در کلاردشت اشاره کرده است ( موسيپور، ١٣٨٨: ٢٠-٢٦).