چکیده:
این مقاله با عنوان چیستی و راهکارهای مقابله با آن از دیدگاه قرآن، به بررسی مکائد نفس و دلالت-های تربیتی آن از منظر قرآن میپردازد. مکائد نفس از اصطلاحات برگرفته از آموزههای دینی است و مقصود از آن مکاریها، حیلهگریها، فریبکاریها و ریاکاریهای نفس با خود انسان است. انگیزۀ محقق در این نوشتار دستیابی به چیستی و چگونگی فرآیند القاء کید توسط نفس و تبیین ابعاد و آثار آن است. این پژوهش با روش تحلیل محتوا و به صورت کیفی با استفاده از منابع مختلف کتابخانهای، ابتدا به معناشناسی مکائد نفس پرداخته، و سپس مفاهیم مرادف و کلیدی این واژه مانند تسویل، تزیین، تطویع و تلبیس را تحلیل نموده است و در همین راستا مؤلفههایی چون، رشد معرفت، پروا پیشگی، مراقبه و محاسبۀ نفس و خردپروری را میتوان به عنوان یافتههای تحقیق مورد ملاحظه قرار داد که به عنوان راهکارهایی اساسی با تأکید بر آموزههای قرآن و در جهت مقابله با مکائد نفس مورد توجه قرار گرفته است.
The Holy Qur'an emphasizes the important issue that in the path of training and moving towards perfection, man will face a stubborn enemy called Nafs Amara, who makes sin easy and beautiful with various tricks. Accepting the assumption that the soul is the most hostile enemy, the present article intends to use a descriptive-analytical method to find out what the soul is and the strategies to deal with it with emphasis on the teachings of the Holy Quran. The tricks of the soul are veils, tricks, tricks, tricks and hypocrisies of the soul, which have been addressed in this research under such titles as delivery, decoration, consolation and dressing. The source of the stubbornness of the soul is moral sins and vices, and the Holy Qur'an recommends that man, by striving with the soul and moving under the shining sun of his intellect, faith and divine nature, can overcome these stubbornness, and with the help of God reach his destination.
خلاصه ماشینی:
ايـن پـژوهش بـا روش تحليـل محتـوا و بــه صــورت کيفــي بــا اســتفاده از منــابع مختلــف کتابخانــه اي، ابتــدا بــه معناشناســي مکائــد نفــس پرداختــه ، و ســپس مفــاهيم مـرادف و کليــدي ايـن واژه ماننـد تســويل ، تـزيين ، تطويـع و تلبــيس را تحليـل نمـوده اســت و در همـين راسـتا مؤلفـه هــايي چـون ، رشـد معرفـت ، پـروا پيشـگي، مراقبـه و محاسـبۀ نفـس و خردپـروري را ميتـوان بـه عنـوان يافتـه هـاي تحقيـق مـورد ملاحظه قرار داد که بـه عنـوان راه کارهـايي اساسـي بـا تأکيـد بـر آمـوزه هـاي قـرآن و در جهـت مقابلـه بـا مکائـد نفـس مـورد توجه قرار گرفته است .
امـام خمينـي رحمـه الله عليـه نيـز در شـرح چهـل حـديث خـود کـه اثري حـديثي، اخلاقـي و عرفـاني اسـت ، دربـاره ي اهميـت و ضـرورت ايـن موضـوع چنـين قلـم فرسـايي نمـوده انـد :« اگـر مکائد نفس شناخته شـود حجـاب هـاي ظلمـاني بلکـه نـوراني از رخسـار شـريف فطـرت برداشـته شـود، در نتيجـه عشـق بـه کمــال مطلــق ، بــي حجــاب و اشــتباه ، در او هويــدا شــود(خميني،١٣٩٥: ص ٨٤) ايشــان در حقيقــت يکــي از موانــع مهــم در رفع حجاب هاي ظلماني و نـوراني و متصـل شـدن بـه معـدن عظمـت الهـي را شـناخت و سـپس زدودن مکائـد نفـس دانسـته اند.
» (مطهري،١٣٨٥: ١١١-١٠٣) 835 کوتاه سخن آن که بر اثر فراموشـي و غفلـت از يـاد خـدا و نيـز خـود حقيقـي انسـان ، کيـد هـاي نفـس امـاره بـر انسان غالب مي شود و اين کيدها با توجـه بـه جايگـاه و حـال نفسـاني تـک تـک نفـوس آدميـان متفـاوت اسـت و شـيوه هـا و انواع مختلفي دارد و هيچ انساني در امان نيست مگر آن که به مرتبه ي نفس مطمئنه برسد.