چکیده:
جهان شمولی حقوق بشر از بارزترین مسائل معاصر به شمار میرود و توانسته است مفهوم سنتی حاکمیت را دگرگون کند تا به تحولاتی که انسان در عرصه زندگی در جهان شاهد آن میباشد، پاسخ دهد و مفهوم نسبی از حاکمیت را به اثبات برساند. خواستههای امروزی جامعه بین المللی نشان میدهند که چگونه گسترش، فراگیری و جهان شمولی حقوق بشر در راستای منافع همه ملتها و کشورهای عضو سازمان ملل است. پرسش اصلی تحقیق این است که جهان شمولی حقوق بشر چه تاثیری بر حاکمیت دولتها دارد؟ نتایج تحقیق نشان از آن داشت که، به رغم تمام فشارها و محدودیتهایی که در آزادی و عملکرد یک کشور ایجاد شده است، جهانی شمولی حقوق بشر نتوانسته است حاکمیت ملی کشورها را از بین ببرد. اما توانسته، گستره مفهومی و قلمرویی حاکمیت دولتها را دچار تحول نماید. پیشرفت فناوریهای نوین و گسترش وسایل ارتباط جمعی از جمله عوامل بسیار تاثیرگذار در این باره هستند. روش تحقیق در این مقاله، کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی است و داده ها به شیوه کتابخانه ای گردآوری و تجزیه و تحلیل شده است.
The Universality of human rights is one of the most prominent contemporary issues and has been able to transform the traditional concept of governance to respond to developments that man in life in the world and proves the relative concept of sovereignty. Today's desires of the international community show how the expansion, learning and universal human rights are in line with the interests of all nations and members of the United Nations. The main question of the research is how does the world of human rights affect the sovereignty of governments? The results of the research show that, in spite of all pressures and restrictions that were created in the freedom and performance of a country, the universality of human rights has not been able to eliminate national sovereignty. But he has been able to evolve the concept and realm of governments. The progress of modern technologies and the expansion of mass communication means are very influential factors in this regard.
خلاصه ماشینی:
خواسته هاي امروزي جامعه بين المللي نشان ميدهند که چگونه گسترش ، فراگيري و جهان شمولي حقوق بشر در راستاي منافع همه ملت ها و کشورهاي عضو سازمان ملل است .
پرسش اصلي تحقيق اين است که جهان شمولي حقوق بشر چه تاثيري بر حاکميت دولتها دارد؟ نتايج تحقيق نشان از آن داشت که ، به رغم تمام فشارها و محدوديت هايي که در آزادي و عملکرد يک کشور ايجاد شده است ، جهاني شمولي حقوق بشر نتوانسته است حاکميت ملي کشورها را از بين ببرد.
در واقع جهان شمولي، به مجموعه فرآيندهاي پيچيده اي اطلاق ميشود که به موجب آن دولت هاي ملي به طور روز افزون به يکديگر مرتبط و وابسته ميشوند و همين وابستگي است که براي مفهوم حاکميت دولتها مشکلاتي ايجاد مينمايد.
از ديدگاه «مکتب اثباتي »٥ که اراده و رضايت دولت را منبع تعهدات در حقوق بين الملل ميداند، اصل حاکميت ، اصلي است که براي نظم جهان به صورت مطلق وجود دارد.
با اين حال ، هر چند حاکميت ملي در نتيجه جهاني شدن با گستره اي فرا گيرتر استحکام يافته است ، ولي عناصر آن نيز از طريق جهان شمولي حقوق بشر زير سؤال رفته است .
براي معالجه عدم مساوات و نابرابري موجود در حقوق بين الملل ، تلاش هايي بين المللي از طريق وضع قوانين جديد در جريان است اما اينکه اين تلاش ها تا چه اندازه موفقيت آميز و چه زماني نتيجه بخش باشد به گذشت زمان بستگي دارد (پروين ، ١٣٨٨: .
جهان شمولي مباني حقوق بشر، موجب اجماع و تشکيل يک وجدان جمعي در سطح بين المللي است و حمايت جهاني از حقوق بشر را در پي دارد.