چکیده:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ریشههای احتمالی وقوع رفتارهای معارض با قانون اطفال و نوجوانان که میتواند آثار سینمایی باشد بود.روش: روش تحقیق در پژوهش انجام شده « توصیفی ـ تحلیلی» بود که از طریق مطالعات کتابخانهای و با بررسی متون مربوطه و محتوای مطالب گردآوری شده به توصیف و تشریح موضوع اصلی پرداخته شد ؛ جامعه آماری و حجم نمونه در پژوهش حاضر سه گروه از افراد بودند؛ گروه نخست تعداد 100 نفر از متخصصین حوزههای گوناگون علوم انسانی از جمله روانشناسان، قضات محاکم کیفری، وکلای دادگستری، ضابطان قضایی، جامعهشناسان و...؛ گروه دوم تعداد 50 نفر از مددجویان پسر مقیم در کانون اصلاح و تربیت؛ گروه سوم تعداد 50 نفر از اطفال و نوجوانان شاغل به تحصیل در خارج از کانون اصلاح و تربیت به عنوان نمونه عادی (بدون سابقه حضور در کانون اصلاح و تربیت). شیوه انتخاب نمونه به طور تصادفی و با روش نمونهگیری تصادفی ساده به گونهای که همه افراد جامعه آماری شانس مساوی داشتند، صورت پذیرفت. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر پرسشنامه محقق ساخته بود. پرسشنامههای تکمیلی با نرمافزار SPSS تحلیل و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون میزان همبستگی بین جرایم اطفال و نوجوانان با برخی متغییرها نشان داده شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد اطفال و نوجوانان از آثار سینمایی الگوبرداری نموده و از طریق یادگیری مشاهدهای، یعنی یادگیری از راه مشاهده رفتار افراد دیگر و ملاحظه پیامدهای آن رفتار به رفتارهای معارض قانون مبادرت میورزند. همچنین رابطه معناداری بین تماشای آثار سینمایی و رفتارهای معارض قانون قابل مشاهده بود.نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش ژانرهای جنایی بیشترین تأثیرگذاری بر اطفال و نوجوان در بروز رفتارهای مجرمانه علیه اشخاص و اموال را دارد.
Purpose: The main purpose of this study was to investigate the possible roots of the occurrence of behaviors contrary to the law of children and adolescents, which could be cinematic works. Methodology: The research method in the research was "descriptive-analytical" which through library studies and by reviewing the relevant texts and the content of the collected materials to describe and explain the main subject; The statistical population and sample size in the present study were three groups of individuals; The first group consists of 100 specialists in various fields of humanities, including psychologists, judges of criminal courts, lawyers, judicial officers, sociologists, etc; The second group consisted of 50 male clients residing in the correctional center; The third group consists of 50 children and adolescents working outside the correctional center as a normal sample (without a history of attending the correctional center). The sampling method was randomly and with simple random sampling method so that all members of the statistical community had equal chances. The instrument used in the present study was a researcher-made questionnaire. Supplementary questionnaires were analyzed using SPSS software and the degree of correlation between juvenile delinquency with some variables was shown using Pearson Correlation Coefficient. Result: The results of the study showed that children and adolescents imitate cinematic works and through observational learning, that is, learning by observing the behavior of other people and observing the consequences of that behavior, engage in behaviors that are against the law. There was also a significant relationship between watching movies and anti-law behaviors. Conclusion: According to the research findings, criminal genres have the greatest impact on children and adolescents in the occurrence of criminal behaviors against persons and property.
خلاصه ماشینی:
در بخش مطالعات کتابخانه اي به بررسي پژوهش هاي پيشين در حوزه تأثيرات آثار سينمايي بر رفتارهاي معارض قانون اطفال و نوجوانان پرداخته شد و همچنين نظرياتي که توسط جرم شناسان و جامعه شناسان در اين خصوص ارائه شده بود، به دقت مطالعه و فيش برداري شده و مورد بهره برداري قرارگرفته است .
يکي از پرسش هاي مطرح شده از گروه متخصصين اين بود که تماشاي آثار سينمايي سبب بروز کدام يک از رفتارهاي معارض قانون در اطفال و نوجوانان ميشود.
در خصوص تأثيرپذيري اطفال و نوجوانان از آثار سينمايي از طريق «يادگيري مشاهده اي» و «فرايند مدل سازي» بين ميزان تماشاي آثار سينمايي توسط اين گروه و رفتارهاي معارض قانوني که ناشي از فرايند مدل سازي است ، «همبستگي مثبت » با سطح «کم » قابل مشاهده است که ضريب همبستگي پيرسون عدد مثبت ٠/٣٩٩ را نشان ميدهد، بدين معنا که هر چقدر ميزان تماشاي آثار سينمايي بيشتر ميشود، اطفال و نوجوانان از طريق فرايند مدل سازي بيشتر تحت تأثير قرار ميگيرند، اما در اين گروه همبستگي بين انجام رفتار مجرمانه و تماشاي آثار سينمايي با ضريب همبستگي ٠/٢٢٣ قابل مشاهده است و در سطح معناداري «کم » وجود دارد، به نحوي که اين فرضيه ثابت نميشود که تماشاي اين آثار در بزه کاري مؤثر است ، بلکه تنها ميتواند داراي نقش باشد، چراکه ٦٤% به صراحت بيان نموده اند از طريق تماشاي فيلم روش هاي مجرمانه را ياد گرفته اند، اما تنها ٣٨% اذعان نمودند که از روش ها در جايي استفاده کرده اند.