چکیده:
در این مقاله به »تبیین جامعه شناختی فرار مالیاتی در ایران (مورد مطالعه شهر تهران)«پرداخته شده است. تحقیق حاضر از نظر هدف در حیطه تحقیقات کاربردی و از نظر شیوهجمع آوری اطلاعات، توصیفی و از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری تحقیق شاملتمامی مؤدیان مالیاتی شهر تهران به تعداد 000/540/1 نفر و نمونه آماری هم تعداد 383نفر از مؤدیان مالیاتی شهر تهران بودند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی و جهتبدست آوردن اطلاعات و داده های مورد نیاز از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. پساز توزیع پرسشنامه و اخذ اطلاعات مورد نیاز، دادههای بدست آمده با استفاده از نرم افزارspss در دو بخش توصیفی و همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و جهت آزمونفرضیات هم از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است.یافته های بدست آمده نشان داد: بین آگاهی عمومی و فرار مالیاتی همبستگی معناداریوجود دارد. ولی بین اعتماد اجتماعی و مشارکت عمومی با فرار مالیاتی رابطه معناداریمشاهده نشد. از سویی بین پایبندی دینی و فرار مالیاتی همبستگی منفی معناداری بدستآمد. همچنین یافته ها نشان داد که متغیرهای آگاهی عمومی، پایبندی دینی و احساسمحرومیت نسبی به میزان 6 درصد قادر به پیش بینی فرار مالیاتی می باشند.
This research is about sociological explanation of tax fraud in Iran (study case Tehran city). The research goal is in field of practical and from the type of data collection is descriptive and correlation.statistical society is include of all Tehran 1540000 tax payers and statistical sample are 383 person. Sampling method is random also data collection and required information method is questionnaire type. After distributing questionnaire and obtain required data the collected data was analyzed by SPSS software in two part of descriptive and correlation and also assumption test analysis was done by Pearson coefficient correlation and regression and path analysis.Obtained findings showed. There is significant correlation between public awareness and tax fraud but there was no significant correlation between social trust and public participation with tax fraud. On the other hand, there was significant correlation between religious adherence and tax fraud also discoveries showed that public awareness and religious adherence and relative diprivation feeling and variables are able to predict tax fraud to extent of 0.6.
خلاصه ماشینی:
در تحقيقي که توسط معصومه مطلبي ، محمد عليزاده و سجاد فرجي ديزجي (١٣٩٧) تحت عنوان «برآورد اقتصاد سايه و فرار مالياتي با در نظر گرفتن عوامل رفتاري » انجام شده است ، نتايج نشان داد که روحيه مالياتي و بار ماليات بر واردات از علل اصلي پيدايش اقتصاد سايه هستند، بنابراين برعکس کشورهاي توسعه يافته متغير روحيه مالياتي باعث افزايش اقتصاد سايه و فرار مالياتي ناشي از آن مي شود که نشان دهنده عدم تبعيت مالياتي در ايران مي باشد.
آزمون فرضيه ها: در ارزيابي فرضيه هاي مورد بررسي در اين پژوهش ، اطلاعات جدول شماره ٢) نشان مي دهد، فرار مالياتي در فاصله اطمينان ٩٥ درصد با سطح معناداري ٠٠/=Sig٠ با آگاهي عمومي همبستگي معناداري دارد و با توجه به قدر مطلق ضريب همبستگي که برابر است با ١٧/=r٠ شدت اين رابطه ضعيف ارزيابي مي شود و علامت اين ضريب که مثبت است ، گوياي جهت مستقيم رابطه بين دو متغير است ، به عبارت ديگر هرچه آگاهي عمومي بالاتر باشد، ميزان فرار مالياتي هم افزايش مي يابد و بالعکس .
با توجه به معناداري آزمون همبستگي پيرسون بين متغيرهاي اصلي تحقيق که پيش شرط آزمون رگرسيون مي باشد، حال در اينجا جهت تعيين ميزان تأثير متغيرهاي مستقل آگاهي عمومي ، پايبندي ديني و احساس محروميت نسبي بر فرار مالياتي از رگرسيون خطي با روش Stepwise استفاده شده است .
جهت آزمون فرضيه از رگرسيون خطي استفاده شد، نتايج رگرسيون نشان داد، متغيرهاي مستقل آگاهي عمومي ، پايبندي ديني و احساس محروميت نسبي بر فرار مالياتي تأثير دارند و ميزان اين تأثيرات ٦ درصد است .