چکیده:
تناسب معنوی و گزینش واژگان در تعبیر قرآنی به عنوان یکی از مؤلفههای اعجاز این کتاب آسمانی، همواره مورد توجه اندیشمندان علوم قرآنی قرار گرفته، و از پیوستگی آیات قرآن، با اصطلاحات مختلفی همچون تناسب بیانی، نظم، اتّساق و تناسق یاد کردهاند. قرآن، گاهی درباره یک موضوع واحد تعابیر زبانی متفاوتی داشته است، و این مقوله را میتوان در داستان حضرت آدم (ع) یافت که در هفت سوره قرآن در سبک و سیاقی متنوع و متغیّر تکرار شده است که گاهی همراه با اطناب و گاهی همراه با ایجاز بوده است. خلقت انسان، سجود ملائکه در برابر او، و امتناع ابلیس از سجود، و وسوسه و گمراهی آدم و حوّاء به دست او حوادث این داستان را تشکیل میدهد. جستار حاضر با رویکرد توصیفی و تحلیلی به واکاوی مقایسهای بیانی و سبکشناختی این داستان در دو سوره اعراف و حجر بر اساس بافت زبان قرآن پرداخته است تا ضمن کشف نقاط تشابه و تفاوت در بیان و سبک داستان حضرت آدم در این دو سوره، علّت تفاوتهای بیانی موجود در جملات و واژگان را بر اساس سیاق مقامی و زبانی تحلیل نماید. از مهمترین یافتههای پژوهش میتوان به این نکته اشاره نمود که در قرآن تکراز تامّ _به جز در موارد اندک_ وجود ندارد، و داستان حضرت آدم در سورههای اعراف و حجر علیرغم شباهت موضوعی، تفاوتهای بیانی ظریفی در گزینش واژگان، ساختهای دستوری، و سبک بیان موضوع دارند که در پرتو سیاق قرآن قابل تفسیر است.
The spiritual fit and the choice of words in the interpretation of the Quran as one of the components of the miracle of this divine book have always been the focus of the thinkers of the Quranic sciences, and they have mentioned the continuity of the verses of the Quran with different terms such as expressive fit, order, coherence and harmony. The Qur'an sometimes has different language interpretations about a single subject, and this category can be found in the story of Adam which has been repeated in seven chapters of the Qur'an in various and variable styles and contexts, sometimes with adverbs and sometimes with brevity. The creation of man, the prostration of angels before him, and the refusal of Satan to prostrate, and the temptation and misguidance of Adam and Eve by him, constitute the events of this story. The present article has a descriptive and analytical approach to the thematic and stylistic analysis of this story in two surahs of mysticism and stone based on the context of the Quranic order to discover similarities and differences in content and style of the story of Adam in these two suras, the cause of expressive differences in Analyze sentences and words based on contextual and linguistic context. One of the most important findings of the research is that there is no complete repetition in the Qur'an, except in a few cases, and the story of Prophet Adam in Surah A'raf and Al-Hijr, despite the thematic similarity, subtle expressive differences in word choice, grammatical constructions, and style. They have a statement that can be interpreted in the light of the context of the order of the Qur'an.
خلاصه ماشینی:
واکا وي مقايسه اي تناسب بياني داستان حضرت آدم )ع ( درسوره هاي اعراف وحجربراساس سياق قرآني (تاريخ دريافت : ١٤٠١/٠٢/٠٤ تاريخ پذيرش : ١٤٠١/٠٥/٠٩) جمال طالبي قره قشل قي ١ عاطي عبيات ٢ چکيده تناسب معنوي و گزينش واژگان در تعبير قرآني به عنوان يکي از مؤلفه هاي اعجاز اين کتاب آســماني ، همواره مورد توجه انديشمندان علوم قرآني قرار گرفته ، و از پيوستگي آيات قرآن ، با اصطلاحات مختلفي همچون تناســب بياني ، نظم ، اتساق و تناسق ياد کرده اند.
جستار حاضر با رويکرد توصيفي و تحليلي به واکاوي مقايسه اي بياني و سبک شناختي اين داستان در دو سوره اعراف و حجر بر اساس بافت زبان قرآن پرداخته اســت تا ضمن کشف نقاط تشابه و تفاوت در بيان و سبک داســتان حضرت آدم در اين دو ســوره ، علت تفاوت هاي بياني موجود در جملات و واژگان را بر اساس سياق مقامي و زباني تحليل نمايد.
از مهم ترين يافته هاي پژوهش مي توان به اين نکته اشاره نمود که در قرآن تکراز تام _به جز در موارد اندک _ وجود ندارد، و داســتان حضرت آدم در سوره هاي اعراف و حجر عليرغم شباهت موضوعي ، تفاوت هاي بياني ظريفي در گزينش واژگان ، ساخت هاي دستوري ، و سبک بيان موضوع دارند که در پرتو سياق قرآن قابل تفسير است .
همچنين در سوره اعراف دستور به ملائکه براي ســجود در برابر آدم به شکل صريح و با فعل ﴿اسجدوا﴾ ابراز شده است ، در حاليکه اين معنا در ســوره حجر با صيغه ديگري که دلالت بر امر دارد، بيان شــده است : ﴿فقعوا له ســاجدين ﴾.