چکیده:
مراجعه به داوری مستلزم تراضی طرفین است. تراضی از نظر حقوقی یک قرارداد است که ممکن است به شیوه های مختلف منعقد شود. اما دو شیوه متداول تر عبارت است از: اول، انعقاد موافقتنامه داوری به صورت مستقل از قرارداد یا معامله اصلی (قرارداد پایه) که به موجب آن طرفین تراضی می کنند اختلافات فیمابین را به داوری ارجاع دهند (موافقتنامه داوری مستقل). دوم، تراضی به داوری به صورت شرط ضمن قرارداد اصلی که مطابق آن نیز متعاملین توافق می کنند که اختلافات و ادعاهای ناشی از قرارداد را از طریق داوری حل و فصل نمایند (شرط داوری ضمن قرارداد) و در هریک از این دو روش؛ قرارداد داوری را باید قراردادهای فرعی و تبعی تلقی کنیم که همواره به مناسبت یک قرارداد اصلی (بیع، حمل و نقل کالا، بیمه و غیره) منعقد میشود. این خصیصه فرعی بودن قرارداد داوری، موجب طرح این سوال شده است که اگر قرارداد اصلی باطل باشد یا فسخ شود، بطلان و فسخ آن چه تاثیری در قرارداد داوری دارد؟ اگر بطلان یا فسخ قرارداد اصلی را موثر در حیات قرارداد داوری بدانیم، با این دور باطل مواجه می شویم که بطلان قرارداد اصلی موجب بطلان قرارداد داوری است و داوری که بر اساس قرارداد داوری باطل به بطلان قرارداد اصلی رای صادر میکند، رای باطل و بی اثری صادر کرده است. به خاطر رفع چنین اشکالی، در اغلب کشورهای دنیا این نظر پذیرفته شده است که قرارداد داوری از قرارداد اصلی مستقل است و در نتیجه بطلان قرارداد اصلی موجب بطلان قرارداد داوری نیست.
Referral to arbitration requires the consent of both parties. This compromise is legally a contract that can be concluded in different ways. But two more common methods are: First, concluding an arbitration agreement independently of the contract or the main transaction (basic contract) whereby the parties agree to refer the dispute between them to arbitration (independent arbitration agreement). Second, conciliation to arbitration as a condition of the main contract, according to which the parties agree to resolve disputes and claims arising from the contract through arbitration (condition of arbitration in the contract) and in either of these two methods; Arbitration contracts should be considered as subsidiary contracts that are always concluded on the occasion of a main contract (sale, transportation of goods, insurance, etc.). This sub-feature of the arbitration contract has led to the question that if the original contract is void or terminated, what effect does its annulment and termination have on the arbitration contract? If we consider the annulment or termination of the original contract as effective in the life of the arbitration contract, we are faced with the vicious cycle that the annulment of the original contract causes the annulment of the arbitration contract and the arbitrator who votes for the annulment of the original contract based on the invalid contract And issued ineffective. In order to eliminate such problems, in most countries of the world, it is accepted that the arbitration contract is independent of the original contract, and as a result.
خلاصه ماشینی:
اين راه حل را قانون گذار ايران در قانون داوري تجاري بين المللي مصوب ١٣٧٦ پيش بيني کرده ليکن در قانون آيين دادرسي مدني آن را نپذيرفته است و با توجه به تفسيرهاي متفاوت و ابهاماتي که بدين سبب ايجاد شده است ؛ در اين پژوهش به روش توصيفي- تحليلي سعي در در بررسي ماهيت حقوقي و استقلال شرط داوري از قرارداد اصلي در رويه ي قضايي خواهيم داشت .
يکي از اختلافاتي که ممکن است در اينگونه عقود پيش آيد آن است که چنانچه يکي از طرفين مدعي بياعتباري توافق اصلي شود، در اين صورت آيا ميتوان با استدلال وابستگي شرط داوري به قرارداد اصلي، ادعاي بطلان داوري را نيز مطرح کرد يا نه ؟ بايد گفت سوالات عمده اي در اين ميان قابل طرح است ؛ در صورتي که ادعاي بياعتباري قرارداد اصلي وجود داشته باشد، محدوديت و محدوده صلاحيت مرجع داوري، با وجود اين ادعا چيست ؟ اين همان مطلبي است که با عنوان صلاحيت در صلاحيت جاي سوال داشته و بايد بررسي گردد که آيا صلاحيت را ميشود براي مرجع داوري هم به رسميت شناخت يا خير؟ در واقع با تفسير قرارداد اصلي و شرط داوري، مشخص خواهد شد که طرفين با توافق بر داوري، به طور ضمني و چه بسا صريح ، مرجع صالح براي تشخيص صلاحيت را مشخص کرده اند يا خير؟ منظور از اتخاذ تصميم در مورد صلاحيت داور اين است که چنانچه بنا به هر دليلي، صلاحيت داور مورد ترديد قرار گيرد، چه مرجعي صلاحيت رسيدگي به صلاحيت داور را دارد؟ آيا خود داور مي تواند در مورد صلاحيت خود اظهار نظر کند يا آنکه تعيين آن به عهده دادگاه يا مرجع ثالثي است ؟ نظر به اينکه قبول اصل صلاحيت نسبت به صلاحيت ، به طور ضمني به معني قبول اصل استقلال شرط داوري ميباشد؛ لذا / هرگونه تصميمي راجع به قرارداد؛ اعم از اينکه راجع به صلاحيت آن مرجع يا راجع به موضوعات ديگر، از جمله اعتبار يا عدم ٥٤٥ اعتبار قرارداد باشد، با آن مرجع است .