چکیده:
مولانا در مثنوی معنوی به دنبال ایجاد انگیزه و شوق به زندگی همراه با معنویت است. او میکوشد موانع رسیدن به معنویت را از پیش پای سالک بردارد. تحمل رنجها، مسئولیتپذیری، عشق راستین، اعتقاد راسخ به خدا راهکارهای رسیدن به معنویت است. دیدگاه عرفانی او با روانشناسی معناگرای ویکتور فرانکل همسو بود. از اینرو در پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی از نوع کتابخانهای به تحلیل مفهوم معنی و شوق زندگی در مثنوی معنوی براساس نظریۀ معنادرمانی فرانکل پرداخته شده است. در این پژوهش مؤلفههای رنج، تحملپذیری، مسئولیتپذیری، عشق و دینداری نظریۀ فرانکل در مثنوی معنوی تبیین و تفسیر شد. یافتهها نشان داد که معنادرمانی و عرفان با هدف شوق در زندگی جز با عشق الهی و تحمل مشکلات این راه پر خطر اتفاق نمیافتد و اگر آدمی در آن به خطا و گناهی دچار شود با توکل به خدا باز به طریق حقیقت بازمیگردد.
Maulana in Mathnawi seeks to create motivation and enthusiasm for life with spirituality. He seeks to remove the barriers to the pursuit of spirituality in front of the seeker. Enduring suffering, responsibility, true love, and a firm belief in God are the fundamental foundations of spirituality. His mystical view is in line with Victor Frankel's school of semantic psychology. Therefore, in this study, the concept of meaning and enthusiasm for living in Mathnavi is analyzed by Frankel's theory. The research method is descriptive-analytical and library-type. In this study, the components of suffering, tolerance, responsibility, love, and religiosity of Frankel's theory in Mathnavi Manavi have been explained and interpreted. The findings show that the meaning of therapy and mysticism with the aim of life's passion can only happen with divine love and enduring the problems of this dangerous path and if there was any error or sin in it by relying on God, he returns to God and the way of truth.
خلاصه ماشینی:
از اين رو در پژوهش حاضر با روش توصيفي – تحليلي از نوع کتابخانه اي به تحليل مفهوم معني و شوق زندگي در مثنوي معنوي براساس نظريۀ معنادرماني فرانکل پرداخته شده است .
هدف از اين پژوهش ، مفهوم شناسي معنيبخشي در مثنوي معنوي و شناخت مصاديق و مؤلفه هاي معنادرماني و راهکارهاي ايجاد شوق زندگي در اين کتاب با توجه به نظريۀ ارادة معطوف به معني ويکتور فرانکل است .
به نظر مولانا، خدا بر هر کاري تواناست ، به هر چيزي دانا و بيناست ، مصالح انسان ها را بهتر از خود آن ها ميداند، فعل لغو از او سر نميزند و بندگانش را عاشقانه دوست دارد؛ ناگفته پيداست که تقدير خداوند، حتي در لباس رنج و قهر به يقين به سود آدمي است ؛ از اين رو، او رنج ها را هديۀ خدا ميداند و عاشق آن هاست : نــاخـوشِ او خـوش بـود در جــانِ مـن جــان ، فــداي يــار دل رنــجــانِ مــن عـاشـــقم بر رنج خويش و درد خويش بـهـرِ خـوشـــنـودي شــــاهِ فردِ خويش خـاک غم را ســُـرمه ســـازم بهرِ چشـــم تــا ز گـوهرُ پر شـــود دو بحرِ چشـــم (مولوي، ١٣٧٥: ١٧٧٩/١-١٧٧٧) رنج هاي معنوي که فرانکل و مولوي مخاطبان و پيروان خويش را به عشق ورزيدن و اشتياق به آن ها توصيه ميکنند، دستاوردهاي روحي و رواني به دنبال دارند که زندگي فرد را هدفمند و معنيدار ميکنند: الف - تقويت صبر: فرانکل معتقد است در سايۀ رنج است که گشايش و اميد دستيابي به گنج ، معني مييابد؛ به عبارت رساتر، اصل معناي زندگي در بستر و زمينۀ سختيها و رنج هاست که مصداق مييابد (فرانکل ، ١٣٩٠: ١٦٠-١٥٩).