چکیده:
طبیعت» یکی از موضوعات مشترکی است که در ادبیات ملل مختلف میتوان آن را پیگیری نمود. سعدی در غزلیات خود و پترارک در سونتهای خود به بسیاری از جلوههای طبیعت پرداختهاند که با مطالعه آنها میتوان وجوه شباهت و اختلاف آنها را مشاهده و ثبت کرد. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی به بررسی یکصد غزل و سونت از سعدی و پترارک پرداختهاست، بدین نتیجه دست یافتهایم که هر دو شاعر از عناصر طبیعت در آثار خود بهوفور استفاده کردهاند و در این نوع کاربرد، آرایه تشبیه در اشعار سعدی و استعاره و نماد در آثار پترارک بیشتر جلوهگر است. مهمترین تفاوتهای اشعار دو نامبرده نیز آن است که اشعار سعدی سرشار از شادی و طرب است، در حالی که اشعار پترارک بیشتر بر محور غم و اندوه میگردد.
خلاصه ماشینی:
در اين پـژوهش کـه بـه روش توصيفي ـ تحليلي به بررسي يک صد غزل و سونت از سعدي و پترارک پرداختـه اسـت ، بـدين نتيجه دست يافته ايم که هر دو شاعر از عناصر طبيعت در آثار خود به وفور استفاده کرده اند و در ايـن نوع کاربرد، آرايۀ تشبيه در اشعار سعدي و استعاره و نمـاد در آثـار پتـرارک بيشـتر جلـوه گـر اسـت .
اين پژوهش به صـورت توصـيفيـ تحليلـي و تحليـل محتوا صورت گرفته است که مباني نظري اين تحقيق با تکيه بر کتاب غزليات سـعدي و کتاب سروده هاي عاشقانۀ پترارک، ترجمۀ فريده مهدوي دامغاني است کـه شـامل ١٦٦ ترجمه از کل سونت هاي پترارک ميباشد.
در سونت هاي پترارک، مـا شاهد اين مسئله هستيم که طبيعت براي شاعر عاشق ، در حکم سنگ صـبور، همـدرد و رازدار اسرار وي است ؛ چيزي که در غزليات سعدي نميتوانيم مشـاهده کنـيم .
سعدي اندام يار را به سبب سفيد بودن به «نسرين » تشبيه کرده اسـت کـه «در ميـان عناصر گياهي و نباتي، غنچه به اعتبار فروبستگيش در بيشتر موارد، نماد لـب يـا دهـان تنگ قرار گرفته است » (زمردي، ١٣٨٧: ٢٣٩).
پروانه در سونت هاي پتراک، مشبه بـه عاشـقي اسـت کـه مسير را به سوي معشوق گم کرده است ، ولي بسامد واژٔە «پروانه » در غزليات سعدي بسيار بيشتر است .
اين عناصر در اشعار سعدي، ١٣٨ بـار و در سونت هاي پترارک، ٥٧ بار آمده است » (عسگري، ٢٠١٣م .