چکیده:
«عدالت» و «همگرایی» دو مقوله ارزشمند سیاسی- اجتماعیاند که ملازمه میان آنها به صورت علّی- معلولی، مفروض است. «همگرایی» به مثابه ضرورتی که حامل ارزندگیهای اجتماعی بوده و عامل اصلی جامعه پیشرو در مسیر رشد و پیشرفت به شمار میآید، حاصل «عدالت» است. ایده اصلی این نوشتار آن است که «عدالت» غایت گرا در ایجاد «همگرایی» جهان اسلام نقش موثری ایفا مینماید و بالعکس، عدالت طبیعتگرا نه تنها ظرفیت لازم جهت ایجاد و گسترش همگرائی ندارد بلکه بالعکس در برخی موارد عامل واگرائی جوامع بویژه اسلامی به شمار میآید. نتایج تحقیق نشان میدهد: عدالت حقیقی که معطوف به مبدأ و معاد بوده و مورد تأیید قرآن است نه با اجبار به همگرایی ونادیده انگاری تفاوتها که با تکیه بر مشترکات و به روش کثرتگرایی عدالتطلبانه میتواند (جمله ناقص) و بلکه باید در نقش مبنا و علّت همگرایی قرار گیرد تا تمدّن دینی بر قرار و از هدر رفت نیروها، استعدادها، منابع و امکانات جلوگیری شود.
“Justice” and “convergence” are two valuable political-social categories with a cause-effect correlation assumed between them. “Convergence” as a necessity for social life and the main cause for a leading society in the path of growth and development is the result of “justice”. The main idea of this article is that teleologist “justice” plays an effective role in creating “convergence” in the Muslim world; while naturalist justice not only does not have sufficient potential to create and expand convergence but also sometimes brings about divergence in especially Islamic communities. The results show that true justice, which is inclined to the source and resurrection and is confirmed by the Qur’an, is not achieved through forcing convergence and neglecting differences but rather it can be obtained relying on commonalities, justice seeking, and pluralism. Therefore, true justice should be considered as the basis and cause of convergence to establish religious civilization and avoid waste of forces, talents, resources, and facilities.
خلاصه ماشینی:
اما رعایت عدالت بر اساس تمایزات معنوی، بالطبع مبتنی بر استحقاقهای متفاوت معنوی، متناسب با شایستگیهای هرکس، ناهمگون و گوناگون است؛ زیرا آنچه در دید دنیوی، ظهور و بروز داشته و قابل کشف و نظر است، برابری افراد و انسانها در ویژگیهای ذاتی است.
3. مفهوم همگرايي «همگرایی» در لغت، به عنوان معادلی برای وحدت و همدلی به کار رفته و تعبیر دیگری از «وحدت» است، امّا نه وحدت فلسفی که به معنای «صیروره شیئین، شیئا واحدا من غیر زیاده ونقصان» است (مفید، منظور این است که رعایت عدالت در امور مادی همان رعایت تساوی بر مبنای استحقاقهای فردی است، یعنی حکومت نمیتواند کسی را به جرم اینکه تقیّدش به دین کمتر است و یا از سطح تقوا و ایمان کمتری برخوردار است، از خدمات اجتماعی و قضائی و مالی محروم نماید و در خدمات مالی و اقتصادی، نسبت به او تبعیض روا بدارد!
در مجموع، آنچه از معنایابی عنوان نگاشته «نقش عدالت در ایجاد همگرایی» بهدست میآید، آن است که پژوههای جاری، درصدد واکاوی نحوه، طراز و میزان تأثیر مقوله «عدالت» بر بنیان و دوام «همگرایی» است، تا با رعایت بایستههای عدالت، از آغشتن و غلطیدن به چاله پر بحران مفهوم مخالف همگرایی یعنی کثرت، تفرقه، پراکندگی و واگرایی، دور بمانیم.
لذا، این یگانگی در برابر خدا وند، زیربنای عدالت اجتماعی میشود و عدالت، بهمثابه راهکاری برای استقرار برادری و برابری میان انسانها و در نتیجه همگرایی میان جامعه بشری است.