چکیده:
زیباییها در شعر حافظ لایهبندی شدهاند و درجاتی دارند. پژوهش پیش رو برای تبیین مراتب زیبایی در غزل حافظ، میکوشد درجات زیبایی و روابط میانشان را دریابد، بنابراین بر پایه هرمنوتیک کلاسیک و شیوة «شلایرماخر»، متن غزل حافظ را تفسیر فنی و تفسیر دستوری کند. ابتدا برای تفسیر فنی، معانی لغوی و اصطلاحی واژگان «حسن» و «آن» را در آرای متفکران مسلمان بازشناسی و در شرایط خاص زمانی- مکانی، تبیین مینماید، آنگاه برای تفسیر دستوری، به تبیین ویژگیهای معناشناسانه واژگان همسنگ زیبایی، کلمات ملازم حسن و اصطلاحات مکملش میپردازد و بر پایة بسامد این اصطلاحات، همزمان دست به تفسیر کمّی و کیفی میزند. نتیجه اینکه به استناد بسامد واژگانی و مصادیق زیبایی، «حسن» بهعنوان مفهومی که با استفاده از «علم نظر» سنجیده میشود، نخستین و سادهترین مفهوم زیبایی در غزل حافظ است و به دو گونه «حسن خداداد» و «حسن بسته زیور» تفکیک میشود. «حسن خداداد» دارای مراتب و پلههای «لطف»، «ملاحت» و «آن» است. «لطف» مرتبهای است بالاتر از «حسن»؛ در واقع کیفیتی است که بر «حسن» افزوده شده است. «ملاحت» کیفیتی است که درک میشود ولی قابل وصف نیست و در نهایت «آن» کیفیتی رمزآمیز و غیرقابل وصف در معشوق است که همگان توان درک و تشخیصش را ندارند. در نظام زیباییشناختی ذهن حافظ، «آن» بهعنوان «سرنمون» در کانون توجه او جای گرفته و معیاری است برای رد یا قبول دیگر صفات زیباییشناختی.
beauties in hafez's poetry are classified and have degrees. in order to explain the degrees of beauty in hafez's ghazal, the upcoming research tries to find out the degrees of beauty and the relationships between them, and also, based on classical hermeneutics and "schleiermacher" style, to interpret the text of hafez's ghazal technically and grammatically. first, for technical interpretation, it reveals the lexical and idiomatic meanings of the words "hosn" and "aan" in the opinions of muslim thinkers and in specific time-space conditions.then, for the grammatical interpretation, it explains the semantic features of words similar to beauty, the words associated with and its complementary terms, and on the basis of the frequency of these terms, it starts a quantitative and qualitative interpretation at the same time.based on the lexical frequency and examples of beauty, it is concluded that "hosn"(beauty) as a concept that is measured using "opinion science", is the first and simplest concept of beauty in hafez's ghazal, that is separated in two ways: "god-given beauty" and "beauty depending on ornaments". "god-given beauty" has the levels of "kindness", "elegance" and "aan". in fact, "kindness" is higher than "beauty" and it is a quality that has been added to "hosn"."elegance" is a quality that can be understood but cannot be described, and finally "aan" is a mysterious and indescribable quality in the beloved that not everyone can understand and recognize.in the aesthetic system of hafez's mind, "aan" is in the center of his attention as "prototype" and is a criterion for rejecting or accepting other aesthetic attributes.
خلاصه ماشینی:
چنـانکـه بسـياري از شـارحان شـعر حـافظ در نگـاهي گـذرا گفته اند، گونه هاي زيبايي در دو مفهوم «حسن » و «ملاحـت » يـا «حسـن » و «آن » خلاصـه ميشود، اما پژوهش پيش رو بر اين فرض استوار است کـه بـه اسـتناد گفتـه هـاي خـود حافظ ، زيبايي از سادهتـرين مراتـب خـويش کـه «حسـن » اسـت ، آغـاز مـيگـردد و بـه ديريابترين و رمزآميزترين مفهوم زيبايي، يعنـي «آن »، خـتم مـيشـود.
در ميان واژگاني که معرف زيبايي هستند، «حسن » را به اعتبار بالاترين بسامد ميتوان بن مايـۀ زيباشناسي شعر حافظ دانست ، زيرا اين اصطلاح و ترکيبـات آن، چنـان بـراي شـاعر مهـم بوده که در ديوان اشعارش٩٠ بار تکرار شده است (صديقيان، ١٣٦٦: بيست وسه ).
حـافظ در دل اشعارش بارها تلويحا «حسن » را تعريف کرده است ، حتي غزلي با رديف «حسن » دارد: اي روي مـاه منظـر تـو نوبهـار حسـن خال و خط تو مرکز حسن و مدار حسن 1 (حافظ ، ١٣٩٩: غزل ٣٨٦) «حسن » اصطلاحي رايج در فلسفه هنر اسلامي است که اگر از متـون عربـي پـيش از اسلام صرفنظر کنيم ، قديميترين کـاربردش بـه قـرآن بـازميگـردد و «آن » اصـطلاحي صوفيانه است که حافظ در کنار «حسن » يا مفاهيم متعلق به آن نشانده اسـت (حميـديان، ١٣٩٤: ١٨٨١).
او توصيفات فرهنگ نامه اي را مـبهم دانسـته و بـراي رفع ابهام اين معنا، با ذکر نمونه هاي بسيار آن را به عنوان يک اصطلاح رمزي عارفانـه در آثار شعرا و عرفاي مختلف ، ازجمله حافظ ، مورد توجه قرار داده و نتيجه گرفته است کـه عارفان براي نشان دادن بعد زماني حسن آن را به کار ميگرفته انـد.