چکیده:
شعر خلّاقیّتی است بر مدار زبان که ادراک آن از راه خواندن و شنیدن صورت میپذیرد. امّا با تأثیرات پردامنۀ مدرنیسم در ساحتهای گوناگون و از جمله ادبیات، جریانی جدید در شعر ایجاد شد که آن را از دستاوردی خواندنی-شنیدنی به دستاوردی دیدنی تبدیل کرد. با رواج اشعار دیداری، موسوم به «کانکریت» در اروپا، شاعرانی از کشورهای دیگر نیز به الگوبرداری و سرایش اشعاری از آن دست ترغیب شدند. بدین ترتیب در شعر عربی، فارسی و کردی نیز در دورههایی، این قبیل اشعار، با نامهای «الشعر البصری»، «الشعر الهندسی»، «القصیدة التشکیلیة»، «شعر تجسّمی»، «شعرنگاره» و... رواج یافت. در این جستار که به روش توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر منابع کتابخانهای و با هدف ریشهیابی و بررسی دیداریشدگی در شعر عربی، فارسی و کردی فراهم آمده، پس از شناساندن شعر دیداری به تحلیل این جریان در شعر این سه زبان پرداخته شده است. نتیجهها حاکی از آنست که قدیمیترین نمونههای بومی شعر دیداری در بلاغت و شعر اسلامی-ایرانی، از جمله در «موشّحات»، قابل مشاهده است؛ امّا رواج شعر دیداری در دورۀ معاصر، با تأثیرپذیری از ادبیات اروپا بوده است. اگرچه شاعران عرب، فارس و کُرد با وارد نمودن فرهنگ و تجربههای زیستیِ بومی به آفرینش نمونههای برجستهای از شعر دیداری توفیق یافتهاند.
بما ان هناک نظرات متلونه حول الشعر نفسه وما یلزمه، لا مراء فی ان الشعر بنیان مرصوص علی مدار اللغه یدرک من جراء القراءه والاصغاء. لکن الحداثه وما نتجت منها من تاثیرات واسعه علی مجالات مختلفه بما فیها الادب، ادت الی نشاه اتجاه حدیث فی الشعر جره من حصیله مقروءه-مسموعه الی نتاج مريی. فبعد شیوع القصايد البصریه التی تدعی «الکونکریت» فی اروبا، نری الشعراء من الاطراف یهرعون الیها بدافع ما فیها من مظاهر خلابه. فما لبث ان شاع فی الشعر العربی والفارسی والکردی صوغ الشعر الکونکریتی تحت مسمیات ک«الشعر البصری»، و«الشعر الهندسی»، و«القصیده التشکیلیه»، و«شعر تجسمی»، و«نقاشعر»، و«شعرنگاره» وما الیها. وانا فی هذا البحث نقصد ان نلقی الضوء علی جذور بصریه الشعر فی الادب العربی والفارسی والکردی فی ضوء المنهج التوصیفی-التحلیلی؛ اضف الی ذلک التعرف علی الشعر البصری کاتجاه شعری فی تلک اللغات والاداب. ومن نتايج البحث انا نری ان البلاغه الاسلامیه-الایرانیه وان الشعر الاسلامی-الایرانی فیهما نماذج لا تبعد من تجارب کونکریتیه فی اشکال بدايیه ونشاهد ذلک اکثرما نشاهد فی غمار الفنون البدیعه وخاصه فی «الموشح». اما اغلبیه شیوع الشعر الکونکریتی فکان من تحف العصر الحدیث والتی انطلقت من خلال التاثر بالادب الاروبی. وان کان الشعراء العرب والفرس والکرد حصلوا علی انشاد اشعار بصریه نادره من جراء التعایش الثقافی وتجاربهم الشخصیه فی بیياتهم.
Despite the various definitions of poetry and its features, there has been no disagreement that poetry is a creation based on language that is perceived through reading and listening. However with the far-reaching effects of modernism in various fields, including literature, a new current in poetry emerged that transformed it from a readable-audible achievement to a visual achievement. With the spread of visual poetry called "Concrete" in Europe, poets from other countries became interested in it. Similarly, in Arabic, Persian and Kurdish poetry, especially in some periods, making such poems, with the names of "visual poetry", "Geometric poetry", "Shaped poetry ", "NaqaSher", "SherNegare" and e.tc became popular. In this research, which has been prepared in a descriptive-analytical method, based on library resources and with the aim of finding the roots and studying visualization in Arabic, Persian and Kurdish poetry, first visual poetry is defined and then this poetic current is examined in these three language’s poetry. The results show that in Islamic-Iranian rhetoric and poetry and in literary ornaments such as "Movashah", examples of the early experiences of visual poetry can founded; but the prevalence of visual poetry in the contemporary period has been influenced by European literature. However, Arab, Iranian, and Kurdish poets have succeeded in creating outstanding examples of visual poetry by incorporating regional culture and biological experiences.