چکیده:
منطقه خاورمیانه بویژه سرزمینهای اسلامی همواره شاهد انواع دخالتهای نظامی و دیپلماتیک دول اروپایی و غربی بوده است. این دخالتها پس از جنگ جهانی دوم نیز به صور مختلفی از جمله از طریق دعوت، توافق و یا کمک نظامی ادامه یافته است. دخالت بیگانگان در منطقه بدون اجازه و یا همراهی مقامات و حکومتهای محلی مقدور نبوده و نیست. آنچه در ادبیات بین الملل اسلامی می تواند تجویز و یا همراهی با بیگانگان را قانونی جلوه دهد مفهوم «استعانت از غیر مسلمانان» است. مقاله حاضر، ضمن کاوش این مفهوم در آموزه های اسلامی و تطبیق آن با عنوان «مداخله با دعوت« در حقوق بین الملل معاصر، قلمرو و میزان کاربست مفهوم استعانت را در حضور کوتاه مدت یا دراز مدت قوای نظامی بیگانگان در سرزمینهای اسلامی بررسی می نماید. این بحث از زمان دخالت نظامی آمریکا و همپیمانان منطقه ای آن در عراق مجال طرح یافته و اکنون پس از دو دهه، بر وضعیت کنونی افغانستان و تسلط مجدد طالبان بر این کشور نیز قابل تطبیق است. خروج نظامیان غربی از افغانستان می تواند نقطه عطفی در پایان دادن به مداخله نظامی ائتلاف غرب در سرزمینهای اسلامی و تحولات آینده در منطقه به شمار آید.
The Middle East region, especially the Islamic territories, has always witnessed some kinds of military and diplomatic interventions by European and Western states. Since World War II, these interferences are shaped and continued in various forms such as intervention by invitations, agreements, or military assistance. Foreign intervention in the region has not been and is not possible without the permission or support of local entities. What may justify or legitimize permission or accompanying foreigners in Islamic international jurisprudence is the concept of "asking help from non-Muslims", "recourse to non-Muslim" (or Istianat). This article, while examining this notion in the Islamic teachings, compares it with concept of "intervention by invitation" in modern international law and explores the scope and extent of application of "Istianat" in the times of short or long presence of foreign military in Islamic territories. This issue has been raised since the US and its regional allies’ military intervention in Iraq, and now, two decades later, it may be discussed on the current situation in Afghanistan and the Taliban’s return to power. The withdrawal of Western troops from Afghanistan might be considered as a turning point in ending the Western coalition's military intervention in the Islamic territories and future developments in the region.
خلاصه ماشینی:
به طور مشخص در آغاز قرن جديد مداخله نظامي در افغانستان و عراق و اکنون در يمن ، سوريه و بحرين اين پرسش را مطرح مي کند که وجاهت اينگونه دخالتها از منظر حقوق بين الملل چيست ؟ آيا از منظر آموزه ها و حقوق اسلامي نيز دولت ها وگروه هاي اسلامي اختيار واگذاري سرزمينهاي اسلامي به بيگانگان براي ايجاد پايگاه و يا استقرار نيروهاي نظامي غيرمسلمان جهت انجام عمليات نظامي در اين سرزمينها را دارند؟ نمي توان فراموش کرد سرفرماندهي عمليات نظامي عليه عراق ٢٠٠١ در قطر قرار داشته است و اين امارت (=دولت ) رياست دوره اي سازمان همکاري اسلامي را بر عهده داشت .
«اپنهايم » نيز ذيل عنوان «درخواست کمک » (=استعانت ) مداخله نظامي را در اجابت به درخواست به دليل وجود عنصر رضايت از سوي دولت متقاضي، مستثناي از اصل عدم مداخله مي داند و بر اين اساس مداخله بريتانيا در عمان به سال ١٩٥٧ و مداخله آمريکا در ويتنام در سالهاي ١٩٦٨ و ١٩٨٣ را موجه دانسته است ، زيرا به درخواست سلطان عمان و يا براي حمايت از جمهوري ويتنام بوده است .
استعانت از غير مسلمانان و دعوت به مداخله : مطالعه تطبيقي • به عنوان يک اصل و قاعده کلي برخي استعانت مسلمان از غير مسلمان را جايز مي دانند زيرا همه به جامعه واحد بشري تعلق دارند و بي نياز از يکديگر نيستند (فوزي عارف ، ٢٠١٧: ٦٣٦) و برخي نيز آن را جايز نميدانند (حارب المهيري، ١٩٩٥: ٢٣٢) زيرا مسلمان (چه فرد يا گروه و يا دولت ) بايد به خود تکيه کند و از ظرفيت هاي داخل جوامع اسلامي بهره گيرند اما اگر از توان لازم برخوردار نبوده و ضرورت ايجاب کند تنها در اموري که از انجام آن ناتوان اند، مي توان از ديگران استعانت جويند.