چکیده:
در افغانستان هنوز هم دموکراسی نهادینه نگردیده است و تا نهادینه شدن دموکراسی این کشور راه درازی در پیش دارد. یکی از موانع بزرگی داخلی بر سر راه تحقق و نهادینه شدن دموکراسی در این کشور موجودیت فرهنگ سیاسی قبیلهای و قومی برخی از ساکنان آن میباشد. در این کشور، ایستارها، ارزشها، اعتقادات، احساسها، باورها، نگاه به گذشته، جهتگیریها، سنتهای اجتماعی و برخی ساختارهای اجتماعی تعدادی از ساکنان این سرزمین قومی و قبیلهای است. البته این را نباید منکر گردید و نادیده گرفت که بسیاری از نسلهای جوان افغانستان بسیاری از باورها، خط قرمزها و تابوهای قومی را زیرپا گذاشتهاند. در سومین انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان دیده شد که فرهنگ سیاسی برخی از جوانان این مرزوبوم مشارکتی میباشد. بنابراین، هدف اصلی مقاله حاضر این است که مشخص شود، فرهنگ سیاسی در توسعه سیاسی افغانستان تا چه اندازه موثر بوده است. از آنجائیکه جامعه افغانستان یک جامعه سنتی و قبیلهای است، فرهنگ سیاسی آن هم فرهنگ سیاسی قبیلهای میباشد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای میباشد. یافتهها نشان میدهد که میان انتخابات و فرهنگ سیاسی هر کشور رابطه مستقیم و جود دارد. همان وضعیتی که فرهنگ سیاسی کشور دارد، همان وضعیت را انتخابات هم دارد. اگر فرهنگ سیاسی به سوی دموکراتیک شدن روان است، دیده میشود که انتخابات در افغانستان هم به سوی دموکراتیک شدن روان میباشد.
خلاصه ماشینی:
نقش فرهنگ سیاسی در توسعه سیاسی افغانستان بعد از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ شاه آقا بشارت 1 ، خلیل احمد احدی 2 چکیده در افغانستان هنوز هم دموکراسی نهادینه نگردیده است و تا نهادینه شدن دموکراسی این کشور راه درازی در پیش دارد.
در افغانستان اما فرهنگ سیاسی از نوع محدود آن میباشد یعنی مردم نسبت به نظام سیاسی، سازوکارهای قدرت، نهادهای مختلف و کارگردان و نسبت به تأثیرگذاری خود در فرایند تصمیمگیری آگاهی لازم و کافی ندارند.
در افغانستان اما فرهنگ سیاسی از نوع محدود آن میباشد یعنی مردم نسبت به نظام سیاسی، سازوکارهای قدرت، نهادهای مختلف وکارگردان و نسبت به تأثیرگذاری خود در فرایند تصمیمگیری آگاهی لازم و کافی ندارند.
این فرایند ملی، تغییرات مثبت و گستردهای را در نگاه، رفتارها، هنجارها و اندیشههای مردم و بازیگران سیاسی نسبت به مسائل سیاسی ایجاد کرده است، تغییرات که نیاز جامعه ماست و برای نهادینه شدن دموکراسی در کشور بسیار لازم و ضروری پنداشته میشود (خطیبی، ۱۳۹۳: 3-2).
در موافقتنامه بن که سرآغاز تحولات جاری در افغانستان محسوب میشود را جع به نقش زنان در آینده کشور موارد مطرح شده است: ۱- در بند هشتم مقدمه که حاوی اهداف موافقتنامه است آمده که «با درک و قبول اینکه این ترتیبات موقت بعنوان قدم اول به سوی تأسیس یک حکومت وسیع، مونثپذیری، کثیرالاقوامی و حکومت همه مردم در نظر گرفته شده، و این ترتیبات و حکومت نباید بیشتر از مدت معین روی کار بماند.
In the third presidential election in Afghanistan, it was seen that the political culture of some young people in this country is participatory.