چکیده:
عارفان برای بیان حقیقت مطلق که دور از دسترس فهم و ادراک انسان است به ناچار از زبان رمز و تمثیل استفاده میکنند و مقاصد خویش را در پرده بازگو میکنند.مولانا نیز همواره مقاصد خویش را در پردهی رمز و مثل پنهان میسازد. بیجهت نیست که گاه سخنانش را تضادگونه و متناقض میبینیم و بیشک فهم آنها به تأمل و دقت بیشتری نیاز دارد.بخش اصلی و پایانی مقاله از نظرتان میگذرد.
خلاصه ماشینی:
"به این جهت مولانا از مخاطبش میخواهد
او برای توجیه این معانی دوگانه از عالم انفس
عارفان برای بیان حقیقت مطلق که دور از دسترس فهم و ادراک انسان است
به ناچار از زبان رمز و تمثیل استفاده میکنند و مقاصد خویش را در پرده بازگو
مولانا نیز همواره مقاصد خویش را در پردهی رمز و مثل پنهان میسازد.
نیز اینچنین است.
علم چون بر دل زند یاری شود
علم چون بر تن زند باری شود
چون گناه و معصیت طاعت شده است
نفس هرکسی هم ابراهیم است و هم نمرود.
این موضوع را مولانا در داستان شیر
نیز وجود دارد که نور چشم انسان را بند
برای دیدن حقیقت باید حواس دیگری و نور
در دوست غرق است و حیرانی که از دوست
مولانا با اینکه بسیار تلاش میکند کلام
جهان و انسان دچار مشکل میشود.
1-دربارهی جهان و انسان:در این جهان
ناراحت شود چون کار جهان برعکس است
مگرنه این است که هرچه
نکتهی مهم دیگر این است که مولانا-
مرکب روح است و روح برای حرکت و
در دست دشمن است ویران میکنند و وقتی
راه جان مر جسم را ویران کند
میرساند و این نقص ظاهری در حقیقت کمال
هست ناپایدار است ولی آخرت،نیست
نک جهان نیست شکل هست ذات
وآن جهان هست شکل بیثبات
اما در اصل کار پسندیدهای بود و برای اثبات
صلح این آخر زمان زآن جنگ بد
به این دلیل در ناخوشی او خوشی است و دردش
مقدمهی درمان است و باید بر لطف و قهر او عاشق شد."