چکیده:
اعتباریات و واقعیتها دو ماهیت متفاوتی هستند که بشر در طول حیات خود، خواسته یا ناخواسته با آنها در ارتباط است. واقعیتهای تجربی و اجتماعی که موطن آنها عالم خارج است و امور اعتباری همچون قرارداد ساخته اراده انسانی است. از منظر اندیشمندان واقعگرا، امر اعتباری دارای مبنای واقعی است و با تغییر در واقعیت، اعتباریات هم دگرگون خواهد شد و اراده انسانی نقش ابزاری دارد. از این منظر، اعتبار تابع محض واقعیت است و تغییر و زوال واقعیت، زوال امر اعتباری را در پی خواهد داشت. مسئله این است که تبعیت محض قرارداد از واقعیت چه آثاری را در عمل به همراه دارد و معایب و محاسن این دیدگاه چیست؟ واقعگرایی محض، استحکام قرارداد را متزلزل میسازد. نتیجهای که اراده انسانی و نظام حقوقی قراردادها آن را برنمیتابد. بهتر است برای رهایی از این تزلزل به اثبات گرایی میانه متوسل شد. رویکردی که مبنای قرارداد را اراده انسانی دانسته و حیات و ممات قرارداد را وابسته به اراده انشایی میداند اما از نقش واقعیت نیز غافل نیست. البته واقعیت نقش تعدیل کنندگی دارد ولی قادر نیست عنان و افسار قرارداد را به دست گیرد و حیات و ممات قرارداد را مطلقا بدون خواست و اراده اطراف قرارداد تحت الشعاع قرار دهد. در این رویکرد قرارداد متاثر از واقعیت است نه اینکه مطلقا تابع محض واقعیت باشد.
AbstractCredits and realities are two different entities, and a person deals with them advertently or inadvertently in their lifetime. Experimental reality or social reality, both of which exist in the external world and virtual things such as contracts, are brought into effect by the human will. From the point of view of realist thinkers, virtual things have a basis in reality and human will plays an instrumental role. The question is: what are the practical implications of this relationship between contract and reality and what are the advantages and disadvantages of this school of thought? The philosophical realism approach sees a contract as directly dependent on reality and weakens the integrity of the contract. The consequences of such an approach will come into effect during the conclusion and execution of the contract. such a result is unacceptable by the human will and the standards of existing contact legal systems. To avoid this decadence, centrist positivism is a better substitute. This approach finds the human will as the basis of the contract and believes that the prolonged existence of the contract is dependent on the initiative will of the contractors, but it does not factor out the role of external reality. Reality is a moderating factor but it does not constitute the whole of a contract and affects the status of the contract without the involvement of the contractors. according to this approach, the contract is affected by reality, but it is not entirely dependent on reality.
خلاصه ماشینی:
يکي رويکرد اراده گرا که منکر ارتباط قرارداد و واقعيت است (کورنر، ١٣٦٧ : ٢٧٥ ؛ : ٢٠٠٧ , Stahl ١٢٠ ؛ ٧٥ :١٩٨٥ , Finnis ) و حاکي از محض بودن قرارداد است چراکه موطن اعتبار و واقعيت متفاوت است و وقتي اين دو منفک از يکديگرند از اصول مختص خود برخوردارند و يکي از آنها نميتواند ديگري را تحت الشعاع قرار دهد (طباطبايي حکيم ، بي تا ، ١٠٨ و ١٠٩).
لذا در اين مقاله به دنبال اين هستيم که رابطه قرارداد و واقعيت از منظر رويکرد واقع گرا را تبيين نموده و سپس به اين سوالات که قرارداد تا چه ميزان با واقعيت ارتباط دارد و واقعيت تجربي و اجتماعي تا چه حد مي تواند حيات و ممات قرارداد را تحت الشعاع قرار دهد و نقش اراده انساني در انعقاد و زوال عقد تا چه ميزان است پاسخ دهيم و ضمن تحليل معايب و محاسن اين رويکرد، ديدگاه متعادل تري که از آن تحت عنوان اثبات گرايي ميانه ياد ميشود را ارائه دهيم .
اتخاذ رويکرد و انديشه واقع گرا در عمل اين نتيجه را به دنبال دارد که اگر قرارداد در زمان انعقاد، برمبناي شرايط و واقعيت هاي تجربي و اجتماعي موجود تشکيل شود و بعدا در زمان اجراي تعهدات قراردادي اين شرايط و واقعيت ها زوال يابد قرارداد نيز تحت الشعاع قرار خواهد گرفت و بي اعتبار خواهد شد.