چکیده:
در این مقاله، به تبیین و بررسی مبادی اخلاقی در آغاز اسلام پرداخته شده است. در این جستار تبیین شده است که از علل مهم پذیرفته شدن اسلام از سوی جامعه عرب پیش از اسلام، افزون بر حسن خُلق پیامبر (ص) نهادینه بودن برخی ارزشها و اصول اخلاقی در بین ساکنان جزیره العرب بوده است. برای درک دقیقتر آنچه در دورهٔ بعثت پیامبر اکرم (ص) به لحاظ عمومی رخ داده است، بازشناسی عنصر «دعوت» ضرورت دارد. بررسی عنصر «دعوت» ما را به رابطهٔ معرفتشناختی دین اسلام و برخی از اصول اخلاقی رهنمون شده است. ادعای ما در این مقاله این است که تحقّق بعثت پیامبر اکرم (ص)، یعنی پذیرش دعوت آن حضرت از سوی مردم، بدون وجود باورهای پایه اخلاقی مردم ممکن نبوده است و برای پذیرش اسلام از سوی مردم، باورمند بودن آنها به اصول اخلاقی ضرورت داشته است. در این مقاله با تمسک به شواهد تاریخی و با استفاده از تحلیل مفاهیم اخلاقی این نتیجه اثبات شده که سه اصل «وفاداری»، «صداقت» و «خیرخواهی» در نهاد مخاطبان وحی در عصر نزول، از پیش از اسلام نهادینه بوده و بر همین اساس دعوت پیامبر (ص) از سوی مردم پذیرفته شده است.
Exploring the moral principles in the early Islamic era, this paper seeks to explainthat Pre-Islamic Arabs’ acceptance of Islam was gained by, in addition to theProphet’s good character, some moral values and principles institutionalized inthe inhabitants of the Arabian Peninsula. To understand better what was going onin the early period of Islam, it would be necessary to recognize the element of“invitation”. Its assessment can lead us to realize the epistemological relationbetween Islam and some moral principles. In this paper, I claim that it was notpossible for people to accept the Prophet’s invitation if there had not been certainmoral beliefs, and to accept Islam they needed to believe in some moralprinciples. Appealing to historical cases and analyzing moral concepts, I attemptto show that principles such as “loyalty”, “honesty”, and “benevolence” weregenerally accepted by the audience of divine revelation before Islam and it wason the basis of these values that the Prophet successfully managed to invitepeople.
خلاصه ماشینی:
بسـته شـدن پيمان هـاي جمعـي ماننـد پيمـان حلـف الفضـول (ابن سعد زهيري واقدي، بي تـا، ج ۱، ص ۱۰۶) براي حمايت از ستمديدگان و نيز احترام بـه آداب و خلقيـات جوانمردانـه - بـه گـواهي تـاريخ - در بـين اعـراب پـيش از اسـلام کـه بعـدها مخاطـب دعـوت ٔ پيامبر اکرم (ص) شدند، وجود داشته است ؛ هرچند نبايد فراموش کنيم ماننـد هـر جامعـه متمـدني، به مرور زمان، بسياري از سنت هاي خـوب کهـن کـه دربردارنـدٔه اصـول اخلاقـي نيـز هسـتند، در جامعه کم رنگ شده بود و يکي از خدمات دين بـه اخـلاق، بازگردانـدن اهميـت اخـلاق و احيـاي جايگــاه آن در منظومــه ٔ تمــدني فرهنــگ مــردم عصــر بعثــت و روزگــار پــس از آن بــوده اســت .
عبدالله بن زبير که در آنجا حاضر بود، قسـم يـاد کـرد کـه اگـر کسـي عبداللـه را بـه اسـتناد «حلف الفضول» بخواند آن فرد را ياري خواهد کرد تا جايي که يـا حـق او را بگيـرد و يـا در ايـن راه کشته شود (ابن اثير، ۱۹۹۴م، ج۵، ص ۴۷۴۔۴۷۵) جواد علي در کتاب المفصـل فـي تـاريخ العـرب قبـل الاسـلام فصـلي را بـا عنـوان «عقـود و الالتزامات »، به تمام پيمانها و معاهدههايي اختصاص داده است که در فرهنگ عـرب آن روزگـار، به عنوان پيمانهاي رايج به شمار ميرفته اند.
۳. نقش باور به اصول اخلاقي در پذيرش دعوت به اسلام توجه متکلمان در موضوع بعثت عمدتا معطوف به اين مسئله بوده است که اگر پيامبران بـه رسـالت مبعوث نميشدند، چه ميشد و از همين جاست که به بررسي ضـرورت بعثـت انبيـا پرداخته انـد، اما کمتر در اين باره نوشته اند که پيامبران چگونه موفق شدند تا نظر مردم را به پيامهايي کـه از سـوي خداوند آوردهاند جلب کنند و اساسا چه چيزهايي براي برقراري رابطه بين پيـامبر و مـردم ضـرورت داشت تا پيامبران بتوانند مسؤوليت پيامبري خود را به خوبي به انجام برسانند.