چکیده:
صدرالمتالهین، بنیان گذار حکمت متعالیه، روشی برای بیان دیدگاههای خود برگزیده است که پس از او موجب ظهور اختلاف نظر در تفسیر برخی مسائل حکمت متعالیه شده است. او پیرامون یک مسئله، در مواضع گوناگون، متفاوت سخن گفته است. این عملکرد فهم نظر نهایی ملاصدرا و دیدگاه خاص حکمت متعالیه درخصوص مسئله مزبور را دشوار کرده است. پژوهش حاضر که به روش کتابخانهای و توصیفی – تحلیلی نگاشته شده، میکوشد) با التفات به اموری همچون وحدت مبانی حکمت متعالیه و عرفان نظری، عظمت و منزلت والای عارف و عرفان نزد ملاصدرا، استفاده از آرای عرفا به عنوان موید و نیز دفاع و ابهام زدایی از باورهای عرفانی (نشان دهد. در مواردی که ملاصدرا به نظر خاص خود صراحتا اشاره نکرده و به طورکلی دیدگاه ویژه وی روشن نیست، نظر نهایی ملاصدرا را باید نظر عرفان پژوهان دانست.
In some cases, Sadr al-Mutallahin has spoken differently about an issue in different positions, and as a result, it has become difficult to understand his point of view and the transcendent view of that issue. In this article, it will be clear that Mulla Sadra's final opinion is nothing but the opinion of Akbar and researchers from mystics. To this end, we will examine the special place and importance of mystics in Mulla Sadra and his special care and interest in him, then we will look at the similarities between Mulla Sadra's view of mystics and his mystical affirmations mentioned in his works, and we will clarify that The meaning and manifestation of mysticism is theoretical, but some of his theories are very mystical, especially in matters of special theology, and these preconditions do not lead to any other conclusion that Mulla Sadra's final opinion is the same as mystical views. The importance of this research is that after receiving this important point, it will be easier to understand Mulla Sadra's final opinion on various issues and the differences of opinion about his final opinion will be less. The research method in this research is descriptive-analytical in the form of information collection, library and documentation and in the position of explanation.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر ميکوشد تا يک گام فراتر از پژوهش هاي صورت گرفته رود و اثبات کند علاوه بر اينکه نظر نهايي ملاصدرا در مسائل فلسفي ، نظري است که مطابق با مباني وي ميباشد، به نحو پراکنده در ميان آثارش بيان شده است ، هرچند بدين نکته که اين سخن نظر نهايي اوست ، صريحا اشاره نکرده است (جمشيدي مهر ؛ حسيني شاهرودي ، ١٣٩٤، ٦٧)، نظر 1 وي ، درنهايت نظر اکابر عرفا است .
ملاصدرا نيز وجود را جوهر يا عرض نمي داند (ملاصدرا، ١٣٨٢: ١٣٦) و مي گويد هر کس که خانۀ قلب او به نور عرفان منور باشد تصديق مي کند که وجود جوهر و عرض نيست ٣ و اگر کسي غير اين سخن را بگويد حائلي ، ميان چشمان او و عالم است (ملاصدرا، ١٣٨٢: ١٣٧).
نکته شايان توجه اين است که ملاصدرا نيز همانند ابن عربي معتقد است اعتقاد به مخلوقات ، تجلي و شئون حق تعالي هستند، تنها اعتقاد اهل حقيقت و حکمت الهي و محققان از عرفا است و غفلت جمهور فلاسفه از آن به سبب شدت صعوبت اين نظر است (ملاصدرا ١٩٨١م :٢٩١ ؛ نيز، ج ٧: ١٨٦).
ملاصدرا بيان مي کند در اصل اين مسئله که الله تعالي 17 / 21 حقيقت وجود است ميان عرفا اختلافي نيست و اعتراض هايي که به برخي از عرفا شده ، نظير اعتراض علاءالدوله بر ابن عربي به سبب اختلافات لفظي است و گرنه در اصل و مقاصد ايشان اختلافي نيست (ملاصدرا، بي تا: ١١).