چکیده:
نظام مالیاتی بهعنوان خرده نظامی از نظام اقتصادی در خدمت اهدافی است که نظام اقتصادی دنبال میکند. از سویی اهداف هر نظام متوقف بر پیشفرضها و ارزشهای هر مکتب بوده و در نتیجه کارکرد محوری اساسی نظامهای مالیاتی نمیتواند گسسته از مباحث مبناییتر باشد. نظام مالیاتی جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر شاهد تغییراتی در ساختارهای مالیاتی بوده است. به نظر میرسد شناخت بهتر ماهیت نظام مالیاتی اسلام و کارکردهای آن میتواند برای تدوین و شکلگیری اسلامیتر نظام مالیاتی حاضر کمک کند. مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل محتوی به بررسی کارکردهای نظام مالیاتی مطلوب اسلامی در مقایسه با کارکردهای نظام مالیاتی اقتصاد متعارف پرداخته و بر همین اساس ملاحظاتی در مورد جایگزینی معیار توازن در عدالت اقتصادی، اصول و نرخ و پایه مالیاتی و همچنین ملاحظه سهم مالیاتی در منابع درآمدی دولت مطرح میسازد. از نظر سیاستگذار اسلامی که عدالت را اساس سازماندهی جامعه میداند مالیاتها نیز ابزاری برای این هدف است و مالیاتهایی که با تحقق توازن اقتصادی سازگار باشد مناسب تشخیص داده میشوند. معیار توازن در تمام مراحل ابتدایی، فرآیندی و نهایی مورد توجه بوده و افزایش درآمدهای مالیاتی با استفاده از شیوههای عدالت−محور دنبال میشود و هیچگاه به هزینه عدالت نمیتوان درآمدهای مالیاتی را افزایش داد. همچنین به دلیل اینکه در نظاماقتصادی اسلام بخشی از منابع تولید ثروت (انفال) در اختیار دولت قرار دارد باید انتظار داشت که بخشی از درآمدهای دولت با استفاده از این منابع تامین شده و سهم مالیات دریافتی از کل درآمدهای دولت در مقایسه با اقتصادهای سرمایه داری کاسته شود.
The tax system as a subset of the economic system serves the purposes that the economic system pursues. On the one hand, the goals of each system are based on the assumptions and values of each school, and therefore the fundamental function of tax systems cannot be more discrete than the underlying issues. The tax system of the Islamic Republic of Iran has witnessed changes in tax structures in recent years. A better understanding of the nature of the Islamic tax system and its functions may help to formulate and shape a more Islamic tax system. This paper examines the functions of a favorable Islamic tax system in comparison with the functions of the conventional economic tax system, using the content analysis approach, and therefore proposes some considerations for value added tax. This article uses the content analysis method of the functions of the favorable Islamic tax system in comparison with the functions of the tax system of the conventional economy and then, based on it, points about substituting the tawazon criterion in Islamic economic justice, tax principles, tax rates and bases, and share of taxes in government revenue sources. According to the Islamic policymaker, who considers justice as the basis of organizing society, taxes are also a tool for this purpose, and taxes that are compatible with achieving economic balance are considered appropriate. The balance criterion is considered in all the initial, process and final stages and the increase of tax revenues is followed by using justice-oriented methods and tax revenues can never be increased at the expense of justice. Also because in the economic system. Islam has part of the resources of wealth production (Anfal) at the disposal of the government.
خلاصه ماشینی:
2. پیشینه تحقیق درخشان (1374) از نخستین کسانی است که موضوع مالیات در نظام اسلامی را بررسی کرده است، وی این پرسشها را مطرح میکند که در یک نظام حکومت اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه، چگونه و در چه ابعادی مالیات و سیاستهای مالیاتی با مالیات و سیاستهای مالیاتی در اقتصاد متعارف متفاوت است و اینکه آیا اساساً این امکان وجود دارد که در چارچوب یک دولت اسلامی بتوان مالیاتهای منصوص مانند زکات را در سایر منابع مالی دولت ادغام کرد و به یک سیستم مالیاتی با سیاستهای مالیاتی مشخص دست یافت؟ وی با اشاره به اینکه با ظهور انقلاب صنعتی و پیدایش ناتعادلهایی در اقتصاد و ایفای نقش فعال از سوی پول و تورمهای ساختاری نتیجه میگیرد وجه مشترک عمده مالیاتهای منصوص اسلامی با مالیاتهای مصطلح در اقتصاد جدید تنها در تأمین اجتماعی و امور عامالمنفعه است و بنابراین نمیتوان مالیاتهای منصوص اسلامی را به همان تعبیری بهکار برد که مالیاتهای متعارف در تحلیلهای اقتصاد جدید دارد؛ بدین ترتیب این رویکرد مالیاتهای منصوص را در حوزه تأمین اجتماعی منحصر میکند و از اینرو در صورتی که دولت بخواهد از نقش مالیاتها در چارچوب اقتصاد متعارف بهره بگیرد، باید از مالیاتهای حکومتی بهرهمند شود.
در واقع با اذعان به اینکه در حوزه عمومی منافع مربوط به جامعه دنبال میشود؛ باید نوعی از سازماندهی اجتماعی را تعریف کرد که دربردارنده منافع اجتماعی و فردی و یا سعادت و کمال جامعه و فرد میباشد و دولت اسلامی را در قامت نیرویی به رسمیت شناخت که عهدهدار حفظ و حراست از «مصالح عمومی»است؛ بدینترتیب نظام مالیاتی نیز ابزاری برای تأمین هدف مزبور خواهد بود.
ir The Effect of Sukuk Market Development on the Capital Adequacy Ratio of Islamic Banks (Case Study of Iran) Mohammad Saied Panahi Brojerdi (Al- Mustafa International University, sd.