چکیده:
«متفکران چپ نو» یکی از پرحاشیهترین و خبرسازترین آثار راجر اسکروتن، فیلسوف فقید انگلیسی است، که در دهههای اخیر در نقد متفکران چپ نو منتشر شده است. اسکروتن با هدف رمزگشایی از زبان ترازنوین گفتمان چپ نو مهمترین فیلسوفان معاصر را بررسی و نقد میکند که وجه اشتراک آنها بیش از هرچیز فاصلهای است که از تفکر راست دارند. او در این خوانش انتقادی تلاش میکند از پسِ زبان مغلق و نظریههای پیچیده که گاه مبتنی بر تحلیلهای تاریخی و روانشناختیاند، صورت سادهای از ایدهی اصلی ارائه کند و نشان دهد این نظریهها در واکنشی احساسی به تحولات زمانه خود شکل گرفتهاند، نظریههایی برآمده از نیاز به باور و ایمان. گرچه تلاش اسکروتن برای تحلیل و نقد جریان غالب زمانهاش شجاعانه و کمنظیر است، در تحلیل نهایی خود در همان وادی و به همان سبک و سیاق بحث خود را پیش میبرد که شالوده و مبنای اصلی نقدش را شکل میدهد. فارغ از محتوا، از منظر روششناختی، بیشتر انتقادهایی که در این کتاب بر متفکران چپ نو وارد میشود، به خود او نیز وارد است، و از این منظر رویکرد او به این متون، رویکردی گزینشی، احساسی و غیرعلمی است. در این مقاله از رهگذر خوانش انتقادی کتاب، برای اثبات این ادعا تلاش میکنم و تاحد ممکن بدون ورود به محتوا، با بررسی رویکرد و روش اسکروتن در گزینش متون، شرح نظریهها و نقد محتوا نشان میدهم نگاه ارزشگذارانه، باور به حقیقتی واحد و توسل به شخص بنیاد اساس نقد اسکروتن را شکل میدهد.
The “New Left Thinkers” is undoubtedly one of the most controversial and newsworthy works of the late English philosopher, Roger Scruton, which has been published in recent decades as a critique of the new left thinkers. Scruton analyzed, and critiqued the most important contemporary philosophers in the last decades, aimed to decrypt the new speak of the left discourse. The most common aspect between these thinkers, more than anything else, is the distance from the right discourse. By critical reading, Scruton tried to simplify the idea, complex language, and complicated theories of the New Left. He wanted to show how these ideas were emerged in emotional reaction to the historical events of their time, and actually they were rooted in the human’s need for faith and belief in something. Although criticizing the mainstream of Scruton’s time is a courageous subject, special and scares, and we can admire Scruton for doing this, in final analysis of this work, I must say Scruton argued and criticized the new left in a way that he should be criticized too. In the other word we can criticize Scruton as the same point that he criticized and accused the new left. Regardless of the content of his arguments, as the methodological view, his approach to these texts is selective, unscientific and emotional. By critical reviewing of this book, I try to prove my claim about the selective and emotional approach of Scruton in this article. Without arguing the content of his discussions, as far as possible, I show that the value-based approach and believing in single truth, and anger and hated of the Left and the New Left are the basis of his argument in criticizing the personality of thinkers, selecting and describing their theory and finally Seizure as he desired the argument. He argued in the same way and the same style that he claimed the New Left did it.
خلاصه ماشینی:
اسکروتن با هدف رمزگشایی از زبان ترازنوین گفتمان چپ نو مهمترین فیلسوفان معاصر را بررسی و نقد میکند که وجه اشتراک آنها بیش از هرچیز فاصلهای است که از تفکر راست دارند.
در این مقاله، از رهگذر خوانش انتقادی کتاب، برای اثبات این ادعا تلاش میشود و تا حد ممکن بدون ورود به محتوا، با بررسی رویکرد و روش اسکروتن در گزینش متون، به شرح نظریهها و نقد محتوا پرداخته میشود که نگاه ارزش دکتری اندیشۀ سیاسی از دانشگاه تهران، t_domanlou@ut.
وقتی شوروی مرزهای نفوذش را گسترش داده و درحال بلعیدن بسیاری از کشورها بود و انگلیس و فرانسه زخمی از جنگ جهانی دوم و آمریکا، بهعنوان مهمترین نمایندگان نظام سرمایهداری، نگران قدرتگرفتن احزاب چپ و واگذارکردن قدرت بودند و در زمانه ای که هنوز شوروی نمایندۀ آزادیخواهی و رهاییبخشی معرفی میشد و فضای دانشگاهها و روشنفکری به اندیشههای چپ گرایش داشت و خواهان تغییر وضع موجود بود، اسکروتن، در این فضا و در قرن بیستم، شهامت بهخرج داد و در مجلۀ سالزبری ریویو (The Salisbury Review) متفکران چپ و جریان مسلط اندیشه در فضای آکادمیک را نقد کرد.
جز دو گفتار اول و آخر، که به چیستی جریان چپ و راست اختصاص داده شده، گفتار دوم تا ششم اندیشۀ دو یا سه متفکر جریان چپ براساس تحول تاریخی کشورشان بررسی شده است و نویسنده تلاش میکند تا با نشاندادن پیوندهای مفهومی و مضمونهای تکراری، این متفکران را نقد کند.
ازاینرو، بیشتر انتقادهای اسکروتن به متفکران چپ و اندیشۀ آنها به خود او و این مجموعۀ مقالهها وارد میشود؛ گویی نویسنده در همان چهارچوب موردادعا مانده و تنها محتوا را تغییر داده است.