چکیده:
هدف از پژوهش حاضر، تبیین مولفه های حکمرانی خوب به عنوان شاخص های اصول دموکراسی به قصد پایان دادن به تشتت آرا در فهم دموکراسی از منظر رویه عملی حقوق بین الملل است. حکمرانی خوب، یکی از تجویزات نهادهای بین المللی برای نظام های ملی و دموکراسی، یکی از آمال دیرین اجتماعی ملتهاست. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی با رویکرد تبارشناسانه است؛ به این ترتیب که پس از توصیف دمکراسی و حکمرانی خوب، با لحاظ تاریخ این دو در حقوق بین الملل، از طریق روش مقایسه تطبیقی، مولفه های حکمرانی خوب به عنوان اصول دموکراسی سنجیده می شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد که مولفه های حکمرانی خوب، قابلیت تبدیل شدن به شاخص های اصول دموکراسی را دارد و با عینیت بخشیدن به دموکراسی، سنجش میزان مشروعیت دموکراتیک دولت ها از منظر حقوق بین الملل را ممکن می سازد؛ به نحوی که از حیث حقوق بین الملل دولت مشروع، دولت دمکراتیک است و دموکراسی به معنای غلبه حکمرانی خوب بر تمام مناسبات شهروندان و دولت است.
خلاصه ماشینی:
روش پژوهش ، توصیفی-تحلیلی با رویکرد تبارشناسانه است ؛ به ایـن ترتیب که پس از توصیف دمکراسی و حکمرانی خوب، با لحاظ تـاریخ ایـن دو در حقوق بین الملل ، از طریق روش مقایسۀ تطبیقی، مؤلفه های حکمرانی خـوب بـه عنوان اصول دموکراسی سنجیده میشود.
نتیجـه پـژوهش نشـان مـیدهـد کـه مؤلفه های حکمرانی خوب، قابلیتِِ تبدیل شدن به شاخص های اصول دموکراسـی را دارد و با عینیت بخشیدن به دموکراسی، سنجشِ میزانِ مشروعیتِ دموکراتیک دولت ها از منظر حقوق بین الملل را ممکن میسازد؛ به نحوی که از حیث حقـوق بین الملل دولت مشروع، دولت دمکراتیـک اسـت و دموکراسـی بـه معنـای غلبـه حکمرانی خوب بر تمام مناسبات شهروندان و دولت است .
منظور از دموکراسیسازی، فرایندی است که جامعه ای بازتر، مشارکتیتر بـا اقتدارگرایی کمتر ایجاد میکند (٥٦ :٢٠١٥ ,Ehm&Walter)؛ یعنی فرایند تدریجی گـذر از نظام سیاسی غیردموکراتیک بـه دموکراتیـک اسـت کـه سـه مرحلـه را در برمـیگیـرد: شکست رژیم اقتدارگرا، گذار به دموکراسی و تحکیم و تثبیـت آن.
در مجموع میتوان اهدافی را برای حکمرانی خوب در این ارتبـاط برشـمرد؛ حکمرانـی خـوب باعث افزایش شفافیت ، پاسخگویی و توسعۀ مشارکت میشود و گفتمان جدیـدی در بحـث احترام به حقوق بشر و حاکمیت قانون به وجود میآورد (امامی و شـاکری، ١٣٩٦: ٣١-٣٢).
در ادامه بررسی میشود که آیا میتوان مؤلفه های حکمرانی خوب را به عنوان سنجه ماهوی دو اصلِ دموکراسی، یعنی نظارت همگانی و برابری سیاسی تلقی کـرد و بـه ایـن ترتیب این حکمرانی خوب و دموکراسی را درهم آمیخت یـا دو توصـیۀ مجـزا و مسـتقل حقوق بین الملل برای دولت ها هستند.