چکیده:
انسان موجودی چند بعُدی است که حداقل در دو بعُد جسمانی وفراجسمانی قابل بررسی است. پیچیدگ یهای مربوط به شناخت آدمی را باید دروجه غیرجسمانی او جست. کرامت و امتیاز ویژه انسان نسبت به سایر موجوداتنیز در همین بعُد او قاب لبحث است، از سوی دیگر انحطاط و شرارت او نیز خارجاز وجه یاد شده نیست. در آرای امام خمینی، مناط انسان بودن را در بعُد روحانیآدمی باید جست. در آرای ایشان، گاه از این وجه به «قلب » یاد شده و گاهی ازمفاهیمی همچون «بصیرت « ،» معرفت » و عناوین دیگر استفاده م یشود. همچنیناز مؤلفه مهمی به نام «ادراک» با اوصاف ویژ های که منحصر به انسان است نیز یادم یشود که قاب لبحث است. دغدغه اصلی این پژوهش - علاو هبر بررسی و تحلیلمنا طهای یاد شده - شرح این مهم است که چه عاملی موجب م یشود انسانها ازحیث «انسانیت » و اوصاف انسانی از یکدیگر متمایز شوند و یا دلیل عمده عدمتحقق مناط انسانیت در برخی افراد چیست؟
خلاصه ماشینی:
باتوجه به اينکه امام خميني (س ) به طورکلي دو بعد انساني و حيواني و يا مادي و معنوي و به تعبيري ، جسم و روح و تعابيري نظير اينها براي آدمي قائل شده است ، در مواضع مختلفي به ارتباط اين دو بعد تأکيد نموده و توصيفي که از اين رابطه به دست مي آيد با اين بيان که : کمال و نقص و صحت و فساد هر کدام در ديگري سريان مي يابد روشن مي گردد (ر.
نسبت جسم و روح در انديشه امام خميني (س ) بين جسم و روح ، نسبت ظاهريت و باطنيت برقرار است که در ذات واحدي جمع شده اند؛ يعني روح و جسم با هم وحدت داشته و از يکديگر جدايي ناپذيرند (امام خميني ، ١٣٧٨الف ، ج ٦: ٣٤٤)، اگرچه از ذکر اين نکته نبايد غافل بود که روح ، مستقل از جسم بوده و تنها در مقام فعل است که تعلق به جسم دارد و جسم به عنوان مرتبه داني ، ذاتا وابسته به روح است ؛ اما اين امر خللي به انفکاک ناپذيري آن دو وارد نمي کند.
با توجه به آنچه در مورد فطرت انسان گفته شد، مناط انسانيت در درون آدمي نهاده شده و از سوي ديگر، خروج از اين مسير نيز در باطن اوست ؛ اما فطرت و نحوه وجودي انسان در مقام اصيل خود، چيزي جز خير و کمال نمي جويد و انحراف از خير، تنها در صورتي اتفاق خواهد افتاد که فطرت کمال طلب انسان محتجب به حجاب تعلق به غير گردد.