چکیده:
محوطۀ قلعهدختر در حاشیۀ شرقی شهر کرمان، با عرصۀ حدود 10 هکتاری، بخش مهمی از سازمان فضایی شهر کهن کرمان در دوران اسلامی بوده است. گسترۀ آثار معماری و مواد فرهنگی، بهویژه قطعات سفال بر اهمیت فرهنگی و تاریخی این محوطه دلالت مینمایند؛ درحالیکه در پژوهشهای پیشین، نقش و جایگاه قلعهدختر در بستر تاریخی و فرهنگی شهر کرمان مغفول مانده است. بر ایناساس، در مقالۀ حاضر این پرسشها مطرح است که مهمترین گونههای سفال در محوطۀ قلعهدختر کدام است؟ برهمکنش فرهنگی کرمان با نواحی دیگر، بهویژه شهرهای جنوبشرق ایران و حاشیۀ خلیجفارس چگونه بوده است؟ در این پژوهش تلاش شده بامطالعۀ گونههای سفال دوران اسلامی در قلعهدختر و مقایسۀ آنها با سفالهای سایر محوطههای همعصر و هممرز، جایگاه و نقش کرمان در فرآیند مستمر «برݣݣهمکنشهای فرهنگی» یا «پویایی اجتماعی» و بهتبع آن، «پویایی اقتصادی» کرمان تبیین شود. گردآوری اطلاعات در این مقاله، بهروشهای اسنادی و میدانی صورتگرفته و رویکرد و روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. دادههای میدانی حاصل یکفصل بررسی، گمانهزنی و کاوش قلعهدختر در سال 1398 است. نتایج نشان میدهد سفالهای موردمطالعه در طیف متنوع بدونلعاب و لعابدار از انواع وارداتی و محلی قرار دارند و هر یک به زیرگروههایی تقسیم میشوند. این نمونهها مشابهت زیادی با سفالهای محوطههای اسلامی در سیستان (زابل)، سواحل دریای مُکران (نیکشهر و چابهار) و محوطههای حاشیۀ خلیجفارس (هرمزگان، خوربس، بندر مهروبان، رأسالخیمه و کیش) دارند. مقایسۀ گونهشناختی و گاهنگاری سفال قلعهدختر و تحلیل محتوای متون تاریخی نشانگر برهمکنشهای فرهنگی با نواحی پیشگفته است؛ بنابراین، کرمان در دوران اسلامی، بهویژه از عصر سلجوقی تا صفوی، یکی از گذرگاههای ارتباطی محوطههای حاشیۀ خلیجفارس و دریای مکران با محوطههای شمالیتر بوده است و در شبکۀ تعاملات اقتصادی و برهمکنشهای فرهنگی جنوب و جنوبشرق نقش واسطه داشته است.