چکیده:
هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی عوامل اجتماعی و تصور از پیامدهای خوشایند بعد از طلاق بر طلاق توافقی از دیدگاه متقاضیان طلاق بود. روش آن توصیفی-تحلیلی بود و از ابزار گردآوری اطلاعات ترکیبی استفاده شد. ابتدا از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و 20 نفر به شیوه نمونهگیری هدفمند برای مشارکت در مصاحبه و شناسایی مؤلفهها انتخاب شدند. سپس 329 نفر به شیوه نمونهگیری تصادفی ساده گزینش شدند و پرسشنامه محققساخته بر اساس مؤلفهها در میان آنها اجرا شد. پایایی متغیرهای پرسشنامه 730/0 به دست آمد. یافتههای مصاحبه عمیق نشان داد معافیت از خدمت سربازی پسر و دریافت بیمه پدر فوتشده و مهاجرت بیشترین تصور از پیامدهای خوشایند بعد از طلاق توافقی را به خود اختصاص دادهاند. همچنین رابطه با جنس مخالف به عنوان یکی از عوامل اجتماعی نیز در افزایش طلاق توافقی تأثیرگذار بوده است. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد تصور از پیامدهای خوشایند بعد از طلاق (588/0) و رابطه با جنس مخالف قبل از ازدواج (540/0) مهمترین عوامل تاثیرگذار بر طلاق توافقی بودهاند. بر اساس تحلیل مسیر تصور از پیامدهای خوشایند بعد از طلاق بیشترین تاثیرگذاری مستقیم را بر طلاق توافقی داشته است و عامل اجتماعی دیگر یعنی استقلال مالی زن بیشترین تاثیرگذاری غیرمستقیم بر طلاق توافقی را دارد.
The main purpose of this study is to examine the social factors and the perception of positive consequences after divorce on consensual divorce from the perspective of divorce applicants. Its method was descriptive-analytical and hybrid data collection technique were used. First, a semi-structured interview technique was used and 20 people were selected by purposive sampling to participate in the interview and identify the components. Then 329 people were selected by simple random sampling and a researcher-made questionnaire based on the components was administered among them. The reliability of the questionnaire variables was 0.730. In-depth interview findings showed that exemption from military service for the son and receiving the life insurance of the deceased father and immigration were the most likely informational and normative identity styles (p<.01). Perceived family function had a significant negative association with diffuse/avoidant identity style (p<.01). The results of path analysis showed that ego had a mediating role in the relationships between perceived family functioning and informational identity style. According to the results of the present study, it can be concluded that the relationship between family function and identity styles is not a simple linear one. This is partly mediated by some personality characteristics such as ego.
خلاصه ماشینی:
با توجه به ترکيب خرده فرهنگ ها و حاکميت مردسالاري در اين فرهنگ و همچنين تغييرات صنعتي و الکترونيکي و اجتماعي و تأثير آن بر سبک زندگي و تغيير در نگرش هاي کلي جامعه نسبت به طلاق ، شناخت نگرش متقاضيان طلاق نسبت به عوامل اجتماعي و تصور از پيامدهاي خوشايند مؤثر بر طلاق توافقي از اهميت ويژه اي برخوردار است ، زيرا مي تواند راهکارهاي علمي و عملي را در اختيار سازمان ها و مسئولين ذيربط با خانواده ها جهت جلوگيري از معضل فروپاشي و طلاق خانواده ها قراردهد (خطيبي ١٣، ١٣٩٤).
به عنوان مثال موسايي ، مهرگان و گرشاسبي فر١٤(١٣٨٨) در تحليل سري زماني طلاق در کشور نشان داده اند که بين توزيع درآمد و نرخ طلاق رابطه معني داري وجود دارد، به اين صورت که با بدتر شدن نحوه توزيع درآمد، تعداد طلاق هاي اتفاق افتاده نيز افزايش داشته است .
همچنين اختلاط ناسالم زن و مرد در حوزه هاي مختلف فعاليت اجتماعي از ديگر زمينه هايي است که در تضعيف علايق زناشويي و در نهايت تزلزل بنيان خانواده نقش محوري دارد و در کنار ضعف کنترل دروني و بيروني افراد و امکان برقراري روابط آزاد با توجه به وجود محرک هاي قوي و پرجاذبه اي که دو جنس به طور طبيعي براي ورود به دنياي يکديگر دارند، در مرحله اول به ضعف انگيزه تشکيل خانواده و در مرحله بعد به ضعف انگيزه حفظ آن و در نتيجه خيانت ، طلاق و ازدواج هاي مجدد مکرر در سطح خرد خواهد انجاميد (مسعودي نيا و بانکي پور فرد و قلي زاده ، ١٣٩٤).