چکیده:
کرمانجی، یکی از سه شاخۀ اصلی زبان کردی است که در ترکیه، سوریه، بخشهایی از عراق، غرب و شمال شرقی ایران رایج است. پژوهش حاضر با اتّخاذ چارچوب سطوح بازنمایی واژگانی و درنظرگرفتن مفهوم دانش زیستبومی، واژگان مرتبط با حوزۀ مفهومی حیوانات اهلی در زبان کردی کرمانجی شمال خراسان را تحلیل کرده است. چارچوب این مطالعه برمبنای «راهنمای گردآوری گویشها برای گنجینۀ گویشهای ایرانی» تهیه شده، سپس واژگان مرتبط با این حوزۀ مفهومی با استفاده از روش مصاحبۀ هدفمند گروهی، جمعآوری شده و طبق شاخصهای چهارگانۀ واژگانیشدن مالت، سلومن و جننری و سطوح پنجگانۀ بازنمایی واژگانی برلین، بریدلاو و راون تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشاندهندۀ آن است که دو عامل «تفاوت در مرزبندیهای متفاوت از یک مفهوم» و «لانهگزینی» در واژگانیشدن مفاهیم حوزۀ حیوانات اهلی در کرمانجی مؤثّر بوده و موجب ایجاد تمایزهای قابل توجّهی براساس «جنسیت»، «سن»، «رنگ»، «افعال مرتبط با تولّد و زیست»، «واژگان مرتبط با نگهداری و تیمار حیوانات» و «مشاغل مرتبط» با آنان شده است؛ همچنین عوامل فرهنگیای همچون تجربۀ رویارویی مستقیم و دانش گستردۀ زیستبومی درخصوص حیوانات اهلی موجب واژگانیشدن مفاهیم مختلف تا سطوح چهار و پنج بازنمایی واژگانی شده است.
Kurmanji is one of the three main varieties of Kurdish language, scattered across some areas of Turkey, Syria, Iraq, and both the West and Northeast parts of Iran. The current study adopted the taxonomy organization approach in analyzing the lexicon related to conceptualization of domestic animals in Kurmanji according to Ecolinguistic frame. The data collection method follows the Guide to collecting dialects for the treasury of Iranian dialects. It operates through three stages: literature study, individual interview, and focus group interview. Data was analyzed based on lexican process suggested by Malt, Sloman, & Gennari and, the analyzing frame of folk biological classification and nomenclature, presented by Berlin, Breedlove, & Raven. Participants were selected based on convenience sampling, and the interview process continued till the saturation point was reached. Participants were native speakers aged 45-75 years old. Results revealed that “Same porotypes, different boundaries”, and “Nesting” imply a significant role in Kurmanji nomenclature of domestic animals and led to a recognizable classification of the lexicon based on factors like gender, age, color, verbs, treatment, and occupation. The Kurmanji culture seems to be enriched by the Folkbiological knowledge of speakers and their direct experiences. Also, cultural factors such as the experience of direct exposure and extensive ecological knowledge regarding domestic animals have led to the lexicalization of various concepts to illustrate the magnitude value of animals in Kurmanj’s culture and lifestyle.
خلاصه ماشینی:
مطالعۀ حاضر با توجّه به اهمّيت شناسايي و ثبت گنجينۀ واژه هاي زبان ها و گـويش هـاي مختلـف در گسترش دانش زيست بومي، عوامل مؤّثر بر ايجاد تمايزات واژگاني را در واژه هاي مربـوط بـه حـوزٔە مفهومي حيوانات اهلي در زبان کردي کرمانجي بررسي کرده و در پي پاسخ به اين پرسش هـا اسـت : (١) در شيؤە مفهوم سازي واژگان مرتبط با حوزٔە معنايي حيوانات اهلي در زبـان کـردي کرمـانجي خراسـان ، کدام يک از عوامل سه گانۀ مرزبنديهاي متفاوت از يک مفهوم واحد، تقاطع گروه بندي هـا يـا لانـه گزينـي مؤّثر است ؟ (٢) واژگانيسازي مفاهيم مرتبط با حيوانات اهلي در زبان کردي کرمـانجي در کـدام سـطح جزئيشدن صورت گرفته است و (٣) تأثير تفاوت در سطوح مختلف واژگـان حـوزٔە معنـايي حيوانـات اهلي در چارچوب مفاهيم زبان شناسي زيست بومي چگونه تحليل ميشود؟ زبان کردي کرمانجي به عنوان يکي از سه شاخۀ اصلي زبان هاي کردي مورد توجّه پژوهش هاي مختلفـي قرار گرفته است که ازجمله آن ها ميتوان به کتاب تاکسـتون ١ (٢٠٠٦) درزمينـۀ دسـتور زبـان کرمـانجي، 1.
جنبه هاي مختلف زبان و ارتباط آن ها با مفـاهيم زيسـت بـوم گرايانـه نيـز از جنبـه هـاي مـورد توجّـه پژوهش هاي مختلفي بـوده اسـت کـه ازجملـۀ مهـم تـرين آن هـا مـيتـوان بـه پـژوهش نـش ١ (٢٠١٥) جاينام ٢ها و اهمّيت آن ها ازديدگاه ملاحظـات زيسـت بـوم گرايانـه ؛ مطالعـۀ سـيموتو٣ (٢٠١٩) درزمينـۀ تحليل انتخاب هاي واژگـاني در روايـت هـاي مـرتبط بـا حيوانـات و روکسـيا٤ (٢٠٢٠) پيرامـون نتـايج آموزش هاي زبان شناسي زيست بومي بر بهبود زندگي و شغل افراد، اشاره کرد؛ همچنين در زبـان فارسـي نيز مطالعات مختلفي در حوزٔە زبان شناسي زيست بوم گرا صورت گرفته اسـت کـه ازجملـه مـيتـوان بـه مقاله هاي غياثيان و شيريني (١٣٩٥) درزمينۀ تحليل واژگان مرتبط با حيوانات در فرهنـگ معـين و افشـار و عبدي بلوکاني (١٣٩٩) درخصوص تحليل مشخّصه هاي تعامل انسان و طبيعـت در ضـرب المثـل هـاي زبان فارسي براساس چارچوب زبان شناسي بوم گرا اشاره کرد.