چکیده:
عزّت، در لغت، به معنای شکست ناپذیری است. «عزیز» یکی از صفات خداوند است که در قرآن، باری تعالی 92 بار با این صفت یاد شده است؛ عزّت، در مورد انسان نیز از همین ریشه سرچشمه می گیرد و به معنای حفظ آبرو و شخصیّت، و عدم کرنش و دریوزگی در برابر صاحبان زر و زور و تزویر است که یک نوع شکست ناپذیری است. چنین عزّتی را قطعا در پرتو ارتباط محکم با صاحب عزّت مطلق، خدای عزیز، قدرتی که با داشتن آن هرگز انسان اسیر و ذلیل هوا و هوس نمی شود و در برابر طاغوت درون و برون سرخم نمی کند، می توان به دست آورد. چنانکه در قرآن مجید سوره فاطرمیفرماید: ...عزت تماما در نزد خداوند است. این آیه و آیات دیگری در قرآن است که عزتجویان باید عزت را از خداوند متعال بخواهند; زیرا عزت در ملک خداوند است و انسان در پرتو پرستش خدا و تسلیم شدن در برابر او به عزتمندی می رسد. عزت اجتماعی و سیاسی تابع عزت نفس فردی است؛ زیرا اگر یکایک افراد جامعه از عزت نفس فردی برخوردار نباشند، نمیتوان از اجتماعی سخن گفت که شهروندان آن عزتمدار و ذلتگریز باشند. بنابراین تقویت روحیه عزت نفس به معنای تقویت و افزایش عزت اجتماعی برای آن جامعه است. و عزت اجتماعی با چنگ زدن به ریسمان الهی و با ایجاد رابطه با خداوند حاصل میشود و در پرتو بهره مندی از تعالیم انبیا و اولیای الهی خود و جامعه را به سرمنزل مقصود برساند. بنابراین نتیجه عزت اجتماعی این است که جامعهی الگو و اسوه تشکیل بشود و همه آن جامعه را بزرگ و با عظمت بپندارند و سعی کنند در حرکت اجتماعی، خود را با آن الگو تطبیق بدهند.
خلاصه ماشینی:
(راغب اصفهانی، 1424، ص563؛ طبرسی، ج 1، ص 407) در قرآن به دو نوع عزت اشاره شده است, «عزت پسندیده» و شایسته که مخصوص خدا و رسول(صلی الله علیه وآله و سلم) و مومنان است؛ (منافقون/8) و عزت «مذموم» و ناروا که حالت نفوذناپذیرى در مقابل حق, و برترخواهى از پذیرش واقعیات مى باشد، این عزت در واقع ذلت است.
محوریت رهبران الهی و اطاعت از آنها عامل عزّت اجتماعی وجود اولیای الهی بهعنوان رهبر حق در حکومت اسلامی مهمترین عنصر برای عزت و پیشرفت جامعهی اسلامی است، زیرا به حکم آیه «و لِلّهِ العِزَّةُ ولِرَسولِهِ ولِلمُؤمِنین» خداوند بالعرض عزت را در آنها قرار داده است و ایشان راهنما و راهبر به سوی عزت و کمال مسلمین هستند و از سویی دیگر، خداوند در سورهی طه آیهی ۱۳۴، وجود پیامبر و رهبر را موجب عزت میداند.
پذیرش ولایت مؤمنان عامل عزّت اجتماعی از نظر قرآن ولایت و دوستی با دشمنان از کافران و مشرکان و حتی اهل کتاب، عزتآفرین نیست بلکه یک عزت خیالی است که برخی از سست ایمانها و منافقان دنبال آن میروند و با شیاطین ظاهری دنیا پیمان میبندند و ولایت دوستی و نصرت را از آنها میخواهند.
حال اگر جامعهی اسلامی این پیمان را نقض کند و در پی تعامل با کفار برآید، در حقیقت عزت حقیقی خود را، که در گرو ارتباط با خداوند است، از دست داده و ذلت سلطه کافرین بر خود را پذیرفته است.
) با توجه به مطالب بیان شده مسلمانان برای رسیدن به عزت، باید خدعه ها و نیرنگ های دشمنان را شناخته و با آنها مقابله کنند تا به مرتبه والای عزتمندی که هدف خلقت انسان است دست یابند.