چکیده:
از جمله علوم ادبی که در فهم کلام بسیار موثر است، علم نحو و بیان است. با توجه به نقش این دو علم، برخی مواقع پیش
می آید که بین این دو علم اختلاف ایجاد می شود و هر کدام با توجه به غرض شان کلام را طوری تفسیر می کنند. حال این سوال
مطرح می شود که تفسیر کدام علم صحیح تر است؟ و بالا تر از آن، آیا اصلا مقوله اولویت بین نظرات این دو علم مطرح می شود یا
خیر؟ در این گونه مواضع، هر آن چه که علم بیان مدعی صحت آن است استعاره است، وآن چه در نحو گفته شده تقدیر وحذف
است. روشن است که گاهی در کلام، تمامی کلمات در کلام ذکر نمی شود و این معنای اصطلاح حذف است و محل اختلاف آن
جاست که ملاحظه آن چه که حذف شده به چه شکل باشد؛ به شکل استعاره یا تقدیر؟ و آیا این دو، حقیقتی جدای از یکدیگرند
یا خیر؟ آن چه که در این مقاله آن را در پیش خواهیم گرفت، این خواهد بود و با توجه به این که معنای هر دو اصطلاح، ملاحظه
معنایی، غیر مذکور )محذوف( است و در جزئیات هم تفاوتی ندارند، در نهایت به این نتیجه خواهیم رسید که استعاره و تقدیر، یک
مفهو ماند که در دو علم نحو و بیان دارای دو وجه تسمیه اند.
Including literary science is very effective in understanding
speech is syntax and expression science. Given the role of these two
science, sometimes it happens that created difference between these
two sciences; And each of them according to their purpose so interpret
the word. Now the question arises that which interpretation of
science is correct and beyond of it, whether the issue of priority
arises between views of these two science or not? In these positions,
whatever the rhetoric claiming its authenticity, is metaphor what
has been said on the syntax, is appreciation and removal. It is clear
that sometimes in the word, all the words does not mention in the
word, and this means of the term removal and the difference is there
that considering what is deleted what form is, in the form of metaphor
or appreciation? And whether these two are the fact apart
from each other or not? What it will be utilized in this paper, this
will be and with respect to the meaning of both terms, is consider
the meaning, non-listed (blacked out), and do not differ in the details.
Finally we will conclude that metaphor and appreciation have
a concept in both syntax and expression have two appellation.
خلاصه ماشینی:
روشن است که گاهي در کلام ، تمامي کلمات در کلام ذکر نمي شود و اين معناي اصطلاح حذف است و محل اختلاف آن جاست که ملاحظه آن چه که حذف شده به چه شکل باشد؛ به شکل استعاره يا تقدير؟ و آيا اين دو، حقيقتي جداي از يکديگرند يا خير؟ آن چه که در اين مقاله آن را در پيش خواهيم گرفت ، اين خواهد بود و با توجه به اين که معناي هر دو اصطلاح ، ملاحظه معنايي ، غير مذکور (محذوف ) است و در جزئيات هم تفاوتي ندارند، در نهايت به اين نتيجه خواهيم رسيد که استعاره و تقدير، يک مفهوم اند که در دو علم نحو و بيان داراي دو وجه تسميه اند .
در توضيح همين نکته شايان ذکر است که شرط کردن وضع لفظ براي کلمه محذوف را مي توان به صورت التزامي از قول سهيلي برداشت کرد؛ چرا که لازمه حضور در کلام اين است که لفظي وضع شده باشد اما اگر براي معناي مورد نظر لفظي وضع نشده باشد چگونه ميتوان آن را ساقط کرد ؟!
علاوه بر اينکه از حيث لغوي به بداهت آشکار است که فرق بزرگي بين اين دو وجود دارد؛ يعني -همان طور که در عبارت عباس حسن ديده شد- تقدير، مرحله اي بعد از حذف است ؛ يعني در ابتدا از کلام ، لفظي ساقط مي شود (مقصود از اسقاط در بحث تعريف حذف گذشت .