چکیده:
پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه کارآمدی دولت و اعتماد اجتماعی در شهروندان شهر رشت انجام شده است. مسأله این است که میزان عملکرد دولت تاچه حد بر میزان اعتماد اجتماعی اثرگذار است؟ بررسی این مسأله در قالب پژوهشی کمی صورت گرفته و دادههای پژوهش بهوسیله پرسشنامه و با حجم نمونه ۳۸۴ نفر و با روش نمونهگیری خوشهای تصادفی، جمعآوریشده است، جامعه آماری شهروندان مناطق پنجگانه شهر رشت هستند. طبق یافتههای پژوهش، وضعیت اعتماد اجتماعی شهروندان شهر رشت در سطح متوسط است. شهروندان رشت کارآمدی دولت را در سطح متوسط و پایین ارزیابی میکنند. بین کارآمدی دولت و اعتماد اجتماعی همبستگی معناداری وجود دارد و کارآمدی دولت دارای اثرات مستقیم و غیر مستقیم بر اعتماد اجتماعی است. عدالت توزیعی حدود ۵۷ و عملکرد سیاسی حدود ۲۲ درصد از تغییرات اعتماد اجتماعی را تبیین میکنند. بنابراین فرضیه اصلی پژوهش تایید میشود. فرضیه فرعی اول درخصوص معناداری تفاوت اعتماد اجتماعی بین مناطق شهری رد و فرضیه فرعی دوم مبنی بر معناداری تفاوت کارآمدی دولت در مناطق شهری مورد تأیید قرار گرفت.
The aim of this study was to explain the relationship between state efficiency and social trust in the citizens of Rasht. The question is, to what extent does the level of state performance affect the level of social trust? The study of this issue has been done in the form of a quantitative research and the research data have been collected by a questionnaire with a sample size of 384 people and by random cluster sampling method. The statistical population is the citizens of the five districts of Rasht. According to the research findings, the social trust of Rasht citizens is at a moderate level. The citizens of Rasht evaluate the efficiency of the state at a medium and low level. There is a significant correlation between state efficiency and social trust and state efficiency has direct and indirect effects on social trust. Distributive justice accounts for about 57% and political performance for about 22% of changes in social trust. Therefore, the main hypothesis of the research is confirmed. The first sub-hypothesis about the significance of the difference in social trust between urban areas was rejected and the second sub-hypothesis about the significant difference in state efficiency in urban areas was confirmed.
خلاصه ماشینی:
درک درست و دقیق این وضعیت ، نیازمند بررسی ارتباط اعتماد اجتماعی با عناصر دیگـر و عوامل مختلف اثرگذار بر آن ، ازجمله مذهب ، اقتصـاد، و عملکـرد دولـت اسـت ؛ ازایـن رو، پژوهش پیش رو، ضمن توصیف وضعیت اعتماد اجتماعی در شهروندان شهر رشـت ، رابطـۀ آن را بـا کارآمـدی دولـت تبیـین کـرده و نقـش متغیرهـای دیـن داری و فقـر اقتصـادی را بـه عنوان فرضیه های رقیب و خلاف واقع درنظر گرفته است .
به این ترتیب ، پرسش پژوهش این اسـت کـه «میزان کارآمدی دولت تاچه اندازه بر میزان اعتمـاد اجتمـاعی اثرگـذار خواهـد بـود؟» و «ایـن اثرگذاری در صورت حضور دین داری و فقر اقتصادی ، چه وضعیتی خواهد یافت ؟» پژوهش حاضر، با توجه به محتـوای آن ، از نـوع کـاربردی یـا معطـوف بـه سیاسـت هـای اجرایی است که با تولید دانش برای اقدام به عمل سروکار دارد و هدف اصلی آن ، بازده عملی و استفاده از نتایج است (بلیکی ، ۱۳۸۴: ۷۴).
راهبرد پژوهش ، از نـوع قیاسـی اسـت کـه در آن ، نظریه ای که بتوان فرضیه یا فرضیه هایی را استنتاج کرد، بخشی ضروری از فرایند پاسخ گویی بـه پرسش های چرایـی اسـت ؛ بنـابراین ، بـرای بررسـی میـزان تـأثیر کارآمـدی دولـت بـر اعتمـاد اجتماعی ، از نظریه های پیوتر زتومکا و جیمز کلمن ، و برای کنترل این اثرگذاری ، از متغیـر فقـر اقتصادی اسکار لوئیس و دین داری، به عنوان فرضیه های رقیب ، استفاده کرده ایم .
نوابخش در پژوهش «تبیین جامعه شـناختی تـأثیر اسـتفاده از شـبکۀ جهـانی اینترنـت بـر اعتماد اجتماعی شهروندان تهران (مطالعه موردی : ساکنان منطقه ۲ شهر تهران )» (۱۳۹۸)، بـه این نتیجه رسیده است که بـین سـن و میـزان اعتمـاد اجتمـاعی ، رابطـۀ معنـاداری وجـود دارد.