چکیده:
یکی از مهمترین ملاکهای اعتبارسنجی یک دیدگاه، بازخوانی مدعیات آن انگاره از حیث معیارپذیری منطقی است. مدعای حیرتآفرینی زبان قرآن که توسط برخی از نوگرایان طرح شده، مدعی است، دستیابی به معنای روشن و نهایی آموزهها و گزارههای قرآن بتمامه میسور آدمیان نیست؛ یعنی از یک سو بر مدعای معماگونگی و ابهامآلود ذاتی همه عبارات قرآن تاکید میشود و از دیگر سو زبان قرآن واجد معانی نامتعین خاتمهناپذیر قلمداد میگردد. این نوشتار میکوشد با کاربست ملاحظات دقیق عقلی و نقلی، اصل داعیه حیرتآفرینی زبان قرآن را بهگونه انتقادی تحلیل کند. نخست داعیه حیرتآفرینی زبان قرآن از حیث صحت و درستی منطقی ارزیابی میشود. سپس مجموع گزارههای ادعایی در باب حیرتآفرینی زبان قرآن از حیث انسجام منطقی بهطور جدی کاوش میگردد. روش پژوهش مقاله «اسنادی و تحلیلی» بوده و یافتههای تحقیق حاکی از آن است که مدعای حیرتآفرینی زبان قرآن از چند حیث معیارناپذیر و مخدوش است: از نظر صحت و درستی منطقی دچار مغالطههای توجیهناپذیر متعددی است؛ و از لحاظ انسجام و سازواری منطقی نیز مدعیات و گزارههای ادعایی ناهمگن و خودستیز بهنظر میرسد. بنابراین قرآن از زبانی فیصلهبخش سود میبرد؛ یعنی عامه انسانها به معنای روشن و نهایی متن دست مییابند.
خلاصه ماشینی:
از معدود مستنداتِ مبني بر استحکامبخشي مدعيات که در سخنان و مواضع ايشان يافت ميشود اين است که گاه سروش بهصراحت، علت نامفهوم بودن زبان قرآن را حالت ناهشيارانه، نامتعارف و نامفهوم نفس وحي ميداند (سروش، 1399، مقاله2)، درحاليکه واکاوي وحيشناسانه نشان ميدهد از ديدگاه نوگراياني همچون سروش و حتي شبستري، اساساً وحي، نه سخن خداوند و نه از سنخ معرفتي بنيادالهي، بلکه نوعي تجربه فردي، شهودي عارفانه، بنيادبشري و متأثر از فرهنگ زمانه پنداشته ميشود که سرشتي مهآلود، رازآلود و حيرتآفرين دارد (همان؛ همو، 1379، ص3-24؛ مجتهد شبستري، 1379، ص405).
بدينروی کشف «مغالطه کنه و وجه»، خود مستندي ديگر بر نادرستي منطقي مدعاي حيرتآفريني و دليلي بر معيارگريزي مدعاي يادشده نسبتبه زبان قرآن است؛ زيرا ماهيت زبان قرآن بهرغم پنداره نوگراياني همچون سروش برخوردار از رويکرد عمومي فهمپذيري است، هرچند ويژگي الوهي و فرازميني بودگي و ديرياب بودنِ شماري از آيات قرآن رهزن انديشه سروش شده است؛ زیرا سخن وي در باب شناخت خداوند نيز مخدوش است؛ يعني اگر مقصود ايشان از تعبيرِ «خداوند حيرتافکنترين موجود است» ابهام مطلق باشد سخني نادرست و مغالطهآميز است، و اگر هم اين باشد که انسان به هر ميزان بر دامنه معرفتي خود بيفزايد بازهم احاطه بر اکتناه مصداقي ذات باري نمييابد، سخني موجه و مقبول است، ولي اين سخن نافي شناختپذيري مفهومي خداوند نيست (ر.
com ( Mostafa Karimi / Assistant Professor, the Department of the Qur'anic Sciences and Interpretation, the Imam Khomeini Institute for Education and Research Received: 2021/09/10 - Acceopted: 2022/02/17 Abstract Should the ultimate perfection of man be viewed as a one-dimensional concept, or should various aspects be taken into account considering the various dimensions of the human soul?