چکیده:
مبحث شروط ضمن عقد از دیرباز مورد توجّه فقها و حقوقدانان بوده است و پیدایش مسائل و عناوین نوین حقوقی و قراردادی بر اهمیّت آن افزوده است. این پژوهش با هدف بررسی اثر بطلان عقد بر شرط به تبیین مفهوم شرط و اقسام آن، تبیین مفهوم عقد و رابطه شرط با عقد، همچنین تاثیر بطلان عقد بر شرط پرداخته است. امروزه کمتر قراردادی است که در ضمن آن شرطی درج نشده باشد. اصل حاکمیّت اراده و آزادی قراردادها به طرفین آن اجازه میدهد که شروط مطلوب خویش را در قراردادها ذکر کنند، امّا این آزادی مطلق نیست؛ بلکه تا جایی است که با قانون و نظم عمومی و اخلاق حسنه مغایر نباشد و از طرف دیگر درج این شروط به ارکان اساسی و جوهره عقد خللی وارد نسازد. مسئلهای که در اینجا مطرح میشود چگونگی تاثیر بطلان عقد بر شرط است. به موجب مواد 232 الی 246 قانون مدنی، احکام و مسائل شروط ضمن عقد، در قانون مدنی، بر اساس شروط وابسته تنظیم شده است. بر همین اساس، طبق نظر مشهور، در فرض فساد عقد، مطلقا شروط ضمن آن نیز باطل است و شروط از حیث حدوث و بقاء تابع عقد پایه است. درحالی که تفکیک شروط ضمن عقد به شرط وابسته و مستقل، تحلیل مبانی رابطه شرط با عقد، تمییز شروط مستقل از وابسته و اصل حاکمیت اراده و استفاده از وحدت ملاک قوانین نشان خواهد داد که نظریه مشهور با شروط وابسته همخوانی بیشتری داشته و میتوان برای شروط مستقل به لحاظ ماهیت، احکام و آثار ویژه مترتب بر آن، حتی در حالت فساد عقد نیز در برخی موارد، اعتبار قائل شد؛ یعنی حالاتی را میتوان یافت که عقد پایه باطل است، ولی شرط ضمن آن (شرط مستقل) به اعتبار خود ادامه داده و مابین طرفین لازم الاتباع است.
خلاصه ماشینی:
درحالی که تفکیک شروط ضمن عقد به شرط وابسته و مستقل، تحلیل مبانی رابطه شرط با عقد، تمییز شروط مستقل از وابسته و اصل حاکمیت اراده و استفاده از وحدت ملاک قوانین نشان خواهد داد که نظریه مشهور با شروط وابسته همخوانی بیشتری داشته و میتوان برای شروط مستقل به لحاظ ماهیت، احکام و آثار ویژه مترتب بر آن، حتی در حالت فساد عقد نیز در برخی موارد، اعتبار قائل شد؛ یعنی حالاتی را می-توان یافت که عقد پایه باطل است، ولی شرط ضمن آن (شرط مستقل) به اعتبار خود ادامه داده و مابین طرفین لازم الاتباع است.
از آنجا که مبحث شروط ضمن عقد، یکی از مباحث مهم و مورد توجه قانون مدنی است، فقها و حقوقدانان برای عقد وشرط تعاریف گوناگونی را ارائه دادهاند که بیانگر چگونگی ارتباط بین عقد وشرط میباشد و در نتیجه، تأثير و تأثر عقد و شرط از یکدیگر در وضعیتهای حقوقی متفاوت، بسته به تعریفی که از شرط ارائه میشود تفاوت خواهد کرد.
تأمل در مواد قانون مدنی نشان میدهد شرط به معنای مطلق تعهد یا قرار، تصور نگردیده تا شامل کلیه توافقات باشد بلکه به عنوان امری تابع در نظر گرفته شده و تحلیل شروط ضمن عقد ازآن جهت مورد توجه قرارگرفته تا از این نهاد، در تولید احکام خاص و متفاوت از عقود مستقل، بهره کامل برده شود.