چکیده:
در عصر اطلاعات، رسانه ها بازیگر اصلی سیاست شناخته می شوند به همین دلیل دولت ها و مدیران تلاش می کنند که از طریق رسانه ها اعم از سنتی و نوین تولید قدرت و معنا کنند. رسانههایی که به صورت ایجابی، سلبی یا انتقادی برابر دولت ها پرداختهاند. در نوشتار حاضر سیاست دولتهای اول (احمدینژاد و روحانی) نسبت به رسانههای نوشتاری براساس نظریه گرامشی مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا مقاله با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با هدف تبیین رویکردهای دولتهای نهم و یازدهم نسبت به رسانههای نوشتاری به رشته تحریر درآمده و در این مسیر تحلیلها براساس نظریه گرامشی صورت گرفته است. بررسی سیاست و دیدگاههای این دو دولت نشان می دهد که رویکرد غالب در دولت احمدی نژاد، مبتنی بر نگاهی کنترلگرا بوده است، اما در دولت اول روحانی سعی شد تا با حفظ هژمونی، بستری مناسب و منعطف برای کنشگری طیف های مختلف سیاسی فعال در چارچوب نظام و قانون اساسی مهیا شود، تا این نوع از رسانهها بتوانند به نقد و بررسی وضعیت موجود در عرصههای مختلف بپردازند.
خلاصه ماشینی:
در اين راستا رسانه ها انعکاس دهنده دو نوع صدا از خود مي باشند؛ اول اينکه در يک سطوحي از نظر روش و ابزار تمايز داشته يعني (ذات دولت ها متمايز و روش هاي آن دو نرم و يا کنترلي ) بوده است ، دوم اينکه در سطوح بالاتري يعني در اهداف که همان "نظم سياسي و ايدئولوژي حاکم " است تمايز آنچناني نداشتند، البته هرچند برخي از اين حکمرانان اجازه نمي دادند از يک مسيري از اين هدف گذر کنند و چارچوب مشخص شده توانستن ها قرار مي گرفتند که در اين حالت ، ناظر به ابهام بود، چون سياست دولت ها در جمهوري اسلامي از نقطه نظر تاکتيکي «انبساطي » و يا «انقباضي » بوده است و از نظر دکترين يکي حالت سخت را نمايش مي داد و ديگري نرم به نظر مي رسيد.
مقاله حاضر درصدد يافتن پاسخ دو پرسش مهم است : «تأثير رسانه ها بر رفتار انتخاباتي ، در چه سطح و به چه ميزان است ؟» و «رسانه ها با چه شيوه هايي مي توانند بر افکار عمومي تأثيرگذار باشند؟» نتايج حاصل نشان مي دهد با توجه به اينکه در دوران کنوني ، رسانه ها بخش جداييناپذير زندگي مردم شده اند و به عنوان يکي از دستگاه هاي فراگير و گسترده در دسترس همگان قرار دارند، در چگونگي شکل گيري رفتارهاي سياسي و انتخاباتي مؤثر و تعيين کننده هستند.