چکیده:
بیان مسیله
نظریه کنشگر-شبکه، رویکردی نوین نسبت به حل مسایل مختلف از قبیل مشارکت اجتماعی دارد. این رویکرد جدید، بستری مناسب برای ردیابی کنشگران انسانی (مردم و عنصر قدرت) و غیرانسانی (فضا) ایجاد می کند. در این الگو، جهت ایجاد مشارکت اجتماعی، گونه ای از روابط قدرت در نظر گرفته شده که در آن، فضا نیز در کنار مردم و نهاد قدرت، به کنشگری می پردازد.
هدف پژوهش
هدف پژوهش حاضر، تحلیل و تببین روند برهم کنش سه عنصر مردم، نهاد قدرت و فضا و تاثیر غایی آن در ایجاد مشارکت اجتماعی در سطح بازار تاریخی تبریز است.
روش پژوهش
این پژوهش با روش شناسی کیفی از نوع داده بنیاد، مبتنی بر نظریه کنشگر-شبکه، به مطالعه کنشگران انسانی و غیر انسانی موجود در شبکه می پردازد. پژوهش حاضر، به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت، از نوع توصیفی تحلیلی است که روش کار با تاکید بر رویکرد زمینه گرایی و استفاده از مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته (مبتنی بر روش های زمینه ای) صورت گرفته است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق با ۴۵ نفر از بازاریان، متخصصین و مسیولین (مدیران شهری) به عنوان مطلعین این حوزه انجام شده است.
نتیجه گیری
بسیاری از معضلات مربوط به نظام های شهری از جمله ساختار بازارهای تاریخی کشور، از عوامل غیردموکراتیکی مانند عدم مشارکت پذیری، نقض حقوق شهروندی، عدم آگاهی، عدم انعطاف پذیری در تصمیم های دولتی و زوال کثرت گرایی نشیت می گیرد. نتایج تحقیق براساس داده ها و مستندات مستخرج از مصاحبه ها حاکی از آن است که ارتقای مولفه فضایی بازار تاریخی تبریز در گرو افزایش آگاهی بازاریان و ایجاد نقش مثبت برای آنها در انواع تصمیم گیری های مختلف است. فرایندی که با ایجاد فرصت های برابر منجر به تقویت آگاهی شهروندان می شود و به جایگاه مردم، نه به عنوان مشکل بلکه به مثابه راه حل، ارج می نهد. البته در این میان و به موازات این مسیله، تقویت ساختارهای اقتصادی و همچنین تقویت حس تعلق خاطر می تواند نقشی دو چندان، ایفا نماید.
خلاصه ماشینی:
در واقع مشارکت در بازارها شامل منابعی است که از طریق حضور سطح بالایی از اعتماد بازاریان و شهروندان، عمل و کنش متقابل آنها، هنجارهای مشترک رفتاری، تعهدات و التزامات و تعلقات مشترک، شبکههای رسمی و غیررسمی و کانالهای مؤثر اطلاعات بهوجود میآید (Cicognani, Pirini, Keyes, Joshanloo, Rostami & Nosratabadi, 2008; Wu, 2012) و اینها منجر به تشویق مردم برای مشارکت در تمامی ابعاد آن یعنی مشارکت فیزیکی، مشارکت مالی و مشارکت فکری میشود (Abbott, 2013, 52; Xiao, Zhang, Zhu & Lin, 2017, 316).
مسئلۀ اصلی تحقیق، سنجش مشارکت و یافتن ارتباطهای منطقی میان متغیرها یا مؤلفههای بحث حاضر در مورد مشارکت در میان بازاریان بازار تاریخی تبریز است که با استفاده از روش نظریۀ زمینهای (انجام مصاحبههای عمیق)، نگارندگان در پی یافتن پاسخهای منطقی به این ارتباط هستند (تصویر 1).
با توجه به مسئله تحقیق و اهداف بیان شده، سؤال اصلی پژوهش این است که برهمکنش سه مؤلفهی اصلی مشارکت (مردم، نهاد قدرت و فضا) در طول یکصد سال اخیر6 با یکدیگر به چه صورت بوده که بازار تاریخی تبریز همچنان بهعنوان یک مجموعه تاریخی توانسته به حیات خود ادامه دهد و متعاقباً به ثبت جهانی نائل آید؟ تصویر 1.
با بررسی پیشینۀ تحقیقات مرتبط با مشارکت در ایران میتوان مشاهده کرد این پژوهشها حوزههای مختلفی مانند علوم سیاسی، علوم اجتماعی، مطالعات روانشناسی محیط و دیگر علوم مرتبط را دربر میگیرد ولی هیچکدام بهصورت منسجم عامل فضا را در تعاریف خود مد نظر قرار ندادهاند و همچنین تمایزی میان عامل مردم (شهروندان عادی) با تصمیمگیران (مسئولین شهری) قائل نشدهاند.