چکیده:
حکم فرو بردن سر در آب توسط روزهدار محل اختلاف جدی بین فقهای شیعه قرار گرفتهاست. فقهای اهلسنت نیز در این باره اختلاف نظر دارند. طبق برخی گزارشها، مسمانان صدر اسلام از ارتماس جهت کم کردن دشواریِ روزه بهره میجستند. بهلحاظ فهم عرفی نیز ارتماس هیچ مخالفتی با امساک و حقیقت روزه ندارد، ازاینرو اثبات مفطریّت آن، اثبات یک امر تعبدی محض و برخلاف فهم عرفی خواهد بود. از سوی دیگر، مفهوم مفطر قابل استعمال در معنایی اعم از تحریم و تنزیه است، بنابراین در برخی اخبار از مفطر بودن دروغ در وضو و نیز مفطر بودن غیبت در روزه سخن بهمیان آمدهاست. روایات نیز در این زمینه دچار تعارض هستند. این پژوهش که به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شدهاست، نشان میدهد ادلۀ قول مشهور قابل مناقشه است و اثبات حرمت و قضا و کفاره برای این عمل جای تأمل جدی دارد. درنتیجه به مقتضای اطلاق کتاب که بر عدم حرمت تکلیفی و وضعی دلالت دارد، بهنظر میرسد جمع بین ادله با قول به کراهت که فقیه معاصر آیتالله سیستانی برگزیدهاست، از قوت بیشتری برخوردار بوده و دیدگاه مختار است.
There is a substantial disagreement among Shiʿi fuqaha (jurists) on the hukm (ruling) of immersing of the head in water by a fasting person. There is also a disagreement between Sunni fuqaha. According to some reports, early Muslims used immersion (irtimas) to reduce the difficulty of fasting. In terms of conventional understanding, immersion has no objection to imsak (abstention) and the reality of fasting therefore, proving its muftirat (things that break the fast) will be proof of a pure devotional matter and is contrary to conventional understanding. On the other hand, the concept of muftir can be used in a meaning that includes both prohibition and divine transcendence. Thus, it is mentioned in some narrations that lying invalidates the wudu (ablution) and backbiting invalidates the fasting. There is also a conflict between the narrations in this regard. This study, which has been done by descriptive-analytical method, shows that the evidence of the generally accepted view is debatable and the proof of invalidation, qada (fulfillment of neglected duties), and kaffarah (atonement) for this action is a matter for serious consideration. As a result, according to the itlaq (inclusiveness) of the Holy Qurʼan which indicates the lack of conventional and obligatory prohibition, it seems that a combination of evidence with the view of kirahah (disapproval), which was chosen by Ayatullah al-Sistani, the contemporary faqih, is more acceptable and it is the selected view.
خلاصه ماشینی:
" (ابن عثیمین، بیتا، 11/2) در این گزارش نیز از کان به اضافه مضارع که دلالت بر استمرار می کند استفاده شده و چنین آمده که " كان يصب على رأسه الماء من العطش"همگی این تعابیر، حکایت از آن دارد که ارتماس و انغماس برخی صحابه و حتی پیامبر اکرم –صلی الله علیه و آله و سلم- به نحو یک قضیه در یک واقعه نبوده تا احیانا حمل بر اضطرار و یا پاره ای دیگر از محامل شود بلکه این کار به عنوان یک سبک و روش جهت کم کردن دشواری روزه، پیوسته مورد عمل بوده است از اینرو ابن عثیمین، پس از نقل این گزارش ها می نویسد: "اینها همگی از نعمت های پروردگار هستند تا مکلف بتواند به کمک آنها شدت و سختی عبادت را کاهش دهدتا در آسایش، عبادت خدا را انجام دهد.
اما وجه جمع مذکور، ما را با این سؤالات مواجه میسازد که چطور ارتماس، حرام نباشد در حالیکه در روایات دسته اول، نهی از فروبردن تمام سر در آب شده است و نهی، ظهور در حرمت دارد؟(سبحانى تبريزى، 1388 ،151/2) سوال دیگر اینکه چطور حکم به عدم مبطل بودن ارتماس میشود در حالیکه در روایات دسته دوم، فروبردن تماس سر در آب، مضر به صوم دانسته شده است که ظهور در مبطلیتِ آن نسبت به صوم دارد؟ در پاسخ به پرسش اول میگوییم طبق تصریح اصولیون، نهی، نص در حرمت نیست بلکه ظهور در حرمت دارد.