چکیده:
آیین یارسان با فلسفهای خاص به بیان کیفیت تکامل، سیر و سلوک و چگونگی کشف و شهود انسان پرداخته است. روح انسان پس از طی هزار و یکمین درجۀ معنوی (دون) مراتب تکامل را طی کرده و پس از مرگ به عالم بقا وارد میشود و در نهایت به حق واصل میگردد. این فرایند تکاملی شرایط، آداب و ارکانی خاص دارد. چهار رکن پاکی، راستی، نیستی و رداباری عامل تکامل دانسته شده است. انسان با مراعات ارکان مزبور میتواند با طی دونهای مختلف به خودشناسی، جهانشناسی، ذاتشناسی و خداشناسی راه یابد. در این اندیشه تکامل انسان بر مبنای اصل دونایدون است. نگاه متون آیینی یارسان و نیز آرای عالمان اهل حق در بارۀ مفهوم دونای دون متفاوت و گاه متناقض است. بررسی نشان میدهد تعریفی که یارسانیان از دونای دون ارایه کردهاند، مصون از تحربف معنایی نبوده است. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی با رمزگشایی و تحلیل محتوا به تبیین سیر تکاملی انسان از نگاه کلام یارسان که شبیه به عرفان اسلامی میباشد، پرداخته است. بیان آثار و ثمرات سیر و سلوک از دیگر اهداف این مقاله است. نتایج این مقاله نشان میدهد که ارکان یارسان در تکامل انسان نارسا و در مواجه با قرآن مورد نقد است.
خلاصه ماشینی:
با عنایت به ارکان چهارگانۀ پاکی، راستی، نیستی و رداباری که از نظر آیینی شرط اساسی تکامل است، انسان به تدریج به مرتبۀ دیده داری و باطن داری ـ که در عرفان اسلامی با کشف و شهود مقایسه میشود ـ نائل میگردد.
اینک این سؤال مطرح است که لوازم، شرایط و ارکان سیر و سلوک انسان برای طی هزار و یک دون چیست؟ و آثار و ثمرات تکامل انسان کدام است؟ آثار آیینی مانند دیوان گوره، دیوان شیخ امیر، نوروز (قرن سیزدهم ق.
) و نیز کتابهایی مانند راه رهروان یارستان، اثر سید برزو دانشور (1380)، آیین یاری اثر مجید القاصی (1358) و یارِ وریا (1390) اثر سید محمد حسینی و آژنگ، معرفت الروح (1370)، اثر نور علی الهی در بارۀ تکامل انسان و ارکان یاری سخن گفتهاند.
از دو جهت برداشت کلام دانان از دونای دون مورد نقد است: اولاً متون آیینی اهل حق تصریح دارد که روح انسان متوفی به عالم غیب میرود.
بیان فواید و ثمرات سلوک نفسانی تطبیق مفاهیم کلام یاری در بارة کشف و شهود با عرفان اسلامی و نقد ارکان سلوک آیین یارسان از نظر قرآن و روایات از دیگر اهداف این مقاله است.
کلام اهل حق، یارسانیان را به آموختن علم کلام آیینی فرا میخواند، اما معرفت و شناخت باطنی و کشف حقایق هستی در انحصار مقامات آیینی یارسان است (شیخ امیر، بیتا: 38)، زیرا در الهیات اهل حق بین مراتب و طبقات آیینی انسانها و کیفیت کسب علم و معرفت آنان ارتباط وجود دارد.