چکیده:
شیوه تدریج در «نزول و ابلاغ» یکی از مهمترین روشهایی است که اسلام برای دستیابی به اهداف معینشده خود در جامعه و هدایت و تربیت مردم و برخورد با انحرافات و عقاید نادرست بهکار گرفته است. التفات به واقعیتهای زمانه و شرایط آن باعث شد شارع همواره سطح مخاطب، نوع معرفت انتقالدادهشده و عمق تغییر در زندگی را ملاک بیان و اجرای تدریجی معارف و احکام دین قرار دهد. این مبانی که در نزول قرآن و تشریع دین در عصر نزول بهکار گرفته شد، در سیره نبوی و ائمه بهویژه در اجرای احکام به کار رفت. این مقاله به روش توصیفی ـ تحلیلی عهده دار تبیین اصول تربیتی مبتنی بر تغییر و تحول تدریجی از منظر قرآن و روایات معصومان: شده است. حاصل اینکه روش تدریج و اثرات تعلیمی و تربیتی آن مبتنی بر دلایل عقلانی و بهمنظور رفق و مدارا با مردم است. بنابراین در عصر غیبت نیز توجه به این روش در اجرای احکام دور از نظر نیست.
Graduation in "descent & transmission" is one of the most important
methods used by Islam to achieve its certain purposes in society for leading
people and countering deviation and untrue beliefs. Regarding realities
and circumstances caused legislator (Share´) always to set the level of
addresser, the kind of transmitted knowledge and the depth of change in life,
as statement basis for religious commandment executing gradually.
This basis which used in Holy Quran descent and religious legislation at the
descent period, applied in prophetic & Imams comportment particularly in
executing orders.
Graduation method and its educative impacts are based on rational reasons
and to tolerate people.
So this method maybe regarded for executing commandments in Qaiba
(absence) period.
خلاصه ماشینی:
اصول تربيتي مبتني بر تغيير و تحول تدريجي از منظر قرآن و روايات غلام حسين اعرابي * سعيد مرادي کياسرائي** چکيده شيوه تدريج در «نزول و ابلاغ » يکي از مهـم تـرين روش هـايي اسـت کـه اسـلام بـراي دسـتيابي بـه اهـداف معين شده خود در جامعه و هدايت و تربيت مردم و برخـورد بـا انحرافـات و عقايـد نادرسـت بـه کـار گرفتـه است .
اين پژوهش ، ضمن تبيين اصول تربيتي ، بيان و اجراي تدريجي در قـرآن ، بـه ايـن سؤالات نيز پاسخ ميدهد: که آيا اين روش ، تنها ويژة قرآن است يا در سنت نبوي و عصر ائمه ، شواهدي دال بر بيان و اجراي تدريجي، مبتني بر اصول تربيتي هست ؟ آيا ميتوان ايـن روش تربيتـي قرآنـي را در دوره غيبـت معصـوم نيـز بـه کـار گرفـت و ٩٣ هم چنان براي اجراي احکام از اصل تدريج و ثمرات تربيتي آن بهره برد؟ ۱.
در مقابل ، در مدينه که جامعۀ اسلامي و ديني شکل گرفته است و مردمي با بنيـان هـا و بنيادهاي فکري توحيدي و تا حدودي متخلق به اخـلاق اسـلامي و مـؤدب بـه آداب الهي کنار هم جمع شده اند، ديگر مثـل جامعـۀ مکـي ضـرورت نـدارد کـه اعتقـادات ، اولويت نخست باشند و تعليم الهي همان سير را داشته باشد، بلکه در چنين فضايي براي تثبيت تمدن وحياني اسلام ، بايد به دنبال تکثير و تداوم عمل به احکام شـريعت بـود تـا در سايه آن ملکات اخلاقـي، تثبيـت شـوند و بـه دنبـال آن جـوهرة اعتقـادي و ايمـاني مسلمانان توسعه يابد (اسماعيليزاده ، ١٣٨٩، ص ٥١ ـ ٨٤ و زرقاني، بيتا، ج ١، ص ٢١٢).