چکیده:
هدف از انجام پژوهش حاضر پیشبینی طلاق عاطفی زنان بر اساس طرحوارههای ناسازگار اولیه و ویژگیهای شخصیتی بود. روش پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه زنان شهرستان دورود در سال تحصیلی 96-1395 بود که از بین آنها 100 نفر با استفاده از روش نمونهگیری غیر تصادفی در دسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری و اندازهگیری متغیرها از طلاق عاطفی (گاتمن، 2008)، طرحوارههای ناسازارگار اولیه (یانگ و براون، 1988) و ویژگیهای شخصیتی نئو (کاستا و مک کری، 2008) استفاده گردید. دادهها با استفاده از آزمون رگرسیون همزمان و همبستگی پیرسون تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن است که افزایش طرحوارههای ناسازگار اولیه (و مولفههای محرومیت هیجانی، رها شدگی، بیاعتمادی، نقص، شکست، وابستگی/بی کفایتی و استحقاق/بزرگ منشی) و روانرنجورخویی (از مولفههای ویژگیهای شخصیتی) با افزایش طلاق عاطفی زوجین در ارتباط است. همچنین در صورتی که توافق پذیری و برونگرایی (ازمولفههای ویژگیهای شخصیتی) افزایش یابند، طلاق عاطفی کاهش مییابد. بر اساس یافتههای پژوهش، نتیجه گرفته میشود برخی از ویژگیهای شخصیتی (روارنجورخویی) و طرحوارههای ناسازگار اولیه (و مولفههای محرومیت هیجانی، رها شدگی، بیاعتمادی، نقص، شکست، وابستگی/بی کفایتی و استحقاق/بزرگ منشی)، نقش مهمی در طلاق عاطفی داشته باشند. همچنین مولفه برونگرایی از ویژگیهای شخصیتی با کاهش طلاق عاطفی در ارتباط است.
خلاصه ماشینی:
بر اساس یافته های پژوهش، نتیجه گرفته می شود برخی از ویژگیهای شخصیتی (روارنجورخویی) و طرحواره های ناسازگار اولیه (و مولفه های محرومیت هیجانی، رها شدگی، بی اعتمادی، نقص، شکست، وابستگی/بی کفایتی و استحقاق/بزرگ منشی)، نقش مهمی در طلاق عاطفی داشته باشند.
05 همان گونه که در جدول 3 مشاهده میشود، سطح معنی داری برای متغیر طرحواره های ناسازگار اولیه و محرومیت هیجانی، رها شدگی، بی اعتمادی، نقص، شکست، وابستگی/بی کفایتی و استحقاق/بزرگ منشی کمتر از مقدار خطای 05/0 (05/0=p) است که نشان دهند معنی دار بودن رابطه برای این متغیرها با متغیر طاق عاطفی زوجین است.
سطح همبستگی (r) برای متغیرهای طرحواره های ناسازگار اولیه و محرومیت هیجانی، رها شدگی، بی اعتمادی، نقص، شکست، وابستگی/بی کفایتی و استحقاق/بزرگ منشی زیاد بود و مثبت بود که نشان دهنده رابطه مثبت و معنی دار این متغیرها با طلاق عاطفی است.
با توجه به تجزیه و تحلیل انجام شده بین طرحواره های ناسازگار اولیه و مولفه های محرومیت هیجانی، رها شدگی، بی اعتمادی، نقص، شکست، وابستگی/بی کفایتی و استحقاق/بزرگ منشی با طلاق عاطفی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
نتایج این فرضیه حاکی از این بود که بین مولفه های طرحواره های ناسازگار اولیه و محرومیت هیجانی، رها شدگی، بی اعتمادی، نقص، شکست، وابستگی/بی کفایتی و استحقاق/بزرگ منشی با طلاق عاطفی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
علاوه بر محرومیت هیجانی، طرحواره ناسازگار اولیه «رهاشدگی» نیز منجر به بروز طلاق عاطفی در زوجین مورد مطالعه در این پژوهش شده است.