چکیده:
هدف این پژوهش، واکاوی تجارب هفت کشور جهان در زمینهی چشمانداز و سیاستهای نهاد آموزشعالی این کشورها بود. این مطالعه، از نوع کیفی بوده و با روش مطالعهی تطبیقی جورج بردی انجام شدهاست. نمونههای مورد مطالعه، به شکل هدفمند و با نظر خبرگان این قلمرو با در نظر گرفتن پراکندگی جغرافیایی و متفاوت بودن سیستم آموزشعالی، هفت کشو؛ آمریکا، ایران، آلمان، انگلستان، روسیه، ژاپن و چین هستند. ابزار پژوهش برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز، فیش برداری از اسناد و گزارشهای بینالمللی، مقالات و کلیهی مدارک موجود بود. مراحل این پژوهش به دو مرحله؛ توصیف و تفسیر، همجواری و مقایسه تقسیمبندی میشود..این مطالعه نشان داد جریانهای قوی چون ؛ بینالمللیشدن، تضمین کیفیت، ارتباط با صنعت، استقلال فزایندهی دانشگاهها وتحول درشیوههای سنتی حکمرانی دانشگاهی؛ اکنون فقط مخصوص کشورهای توسعه یافته نیست. این جریانات غالب درنظامهای شرقی چون؛ چین و ژاپن و کشورهای درحال گذاری چون ایران و روسیه نیز مشهودند. تمایزهایی نیز که به چشم میخورد؛ علاوه براینکه از بافتار تاریخی وفرهنگی اثر میگیرد، به فاز و مرحلهی توسعه و توان علم و فناوری کشورها مرتبط است.
The purpose of this study is to analyze the vision and policies of higher education institutions in seven countries. As a qualitative research, this study uses George Brady’s comparative study method. As the study sample, seven countries have been selected purposefully and according to the experts of this field, considering the geographical dispersion and the differences in the higher education system: America, Iran, Germany, England, Russia, Japan and China. To collect the required data, notes were taken from international documents and reports, articles and all available documents. The stages of this research are dual: Description and interpretation, juxtaposition and comparison. The results showed that strong currents such as internationalization, quality assurance, industry linkages, increasing university autonomy, and changes in traditional ways of governing academia are not merely limited to developed countries. These predominant currents are also evident in Eastern systems, such as China and Japan, and in countries in transition, such as Iran and Russia. Some differences were also found as a consequence of the countries’ historical and cultural context, as well as their scientific and technological development phase and stage
خلاصه ماشینی:
سياست هاي کليدي آموزش عالي آلمان شامل ؛ بين الملليشدن آموزش عالي، توسعه ي نقش بازيگران و کنشگران آموزش عالي آلمان در فرايندهاي سياستگذاري، گسترش سيستم هاي تحصيلات عالي ، تنوع ارائه در آموزش عالي، افزايش جمعيت دانشجويان ناهمگن (نامتجانس )؛ ترتيب جديد مالي در آموزش عالي، تمرکز بيشتر بر پاسخگويي؛ ايجاد اشکال جديد در حکمراني ، هدايت آموزش عالي، تطبيق استراتژيهاي تامين مالي با اولويت هاي ملي ، تضمين و بهبود کيف ت ي ، افزايش نقش آموزش عالي در تحقيقات و نوآوري، تقويت روابط با بازارکار ميباشد (سازمان همکاري و توسعه ي اقتصادي ٥، ٢٠١٤؛ پروژه اطلس ٦، ٢٠١٣؛ دي وايت ٧، ٢٠١١؛ هازلکورن ٨ و همکاران ، ٢٠١٤؛ بير، 9 1- Federal Education Policy and the States 2- senate committee 3- Eaton 4- Research in Germany 5- OECD 6- Project Atlas 7- de Wit 8- Hazelkorn 9- Bieber ٢٠١١؛ کيم و ديوايت ١، ٢٠١١؛ اوتيرو٢، ٢٠٠٨؛ ژليازکووا٣، ٢٠١٣؛ استراتژيهاي بين الملليشدن ٤، ٢٠١٣؛ بورگواردت ٥، ٢٠١٢).