چکیده:
همزمان با تشکیل دولتهای شیعه عادلشاهی، نظامشاهی و قطبشاهی، مهاجرت ایرانیان شیعه به جنوب هند جدیتر شد؛ حکام شیعه دکن به مهاجران ایرانی بهمنظور تثبیت حاکمیت شیعی و تحکیم مبانی و ترویج مذهب تشیع و نیز دفاع از آن در برابر دولتهای غیرشیعی، نیاز داشتند. این مهاجرت موجب تحولاتی در زمینه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی همسو با سیاستهای مذهبی و خارجی این دولتها شد و جنوب هند به منطقهای امن برای ساکنان این نواحی تبدیل گردید. مقاله حاضر با رویکرد «توصیفی - تحلیلی» و بر پایه مطالعات کتابخانهای در پی واکاوی و تحلیل تکاپوهای شیعیان مهاجر ایرانی در ایجاد صلح میان دولتهای شیعه دکن بوده و به این پرسش پاسخ میدهد که: هدف شیعیان ایرانی از ایجاد صلح بین دولتهای شیعه دکن چه بوده است؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که شیعیان نخبه مهاجر ایرانی با درک شرایط ویژه و خطرات احتمالی، به عنوان سفیران صلح نزد دیگر حکام شیعه دکن در صدد نزدیکی حکومتهای شیعه و نیز اتحاد آنان در برابر حکومتهای غیرشیعه، بهویژه اهل سنت برآمدند و بدینسان، با ایجاد قدرتی متحد و تشکیل سپر دفاعی مانع ابتلای آنان به جنگهای طولانی شدند. دستاورد مهم این صلح برخورداری مردم مناطق تحت حاکمیت دولتهای شیعه دکن از امنیت اجتماعی بود. همچنین ایرانیان با انجام این مأموریت بهدنبال تثبیت و تقویت حکومت شیعی بر محور آموزههای مذهب تشیع بودند تا بدینوسیله از فروپاشی حکومت شیعیان در منطقه دکن جلوگیری کنند.
Concomitant with the formation of the Shiite states of Adel-Shahids, Nezam-Shahids and Qutb-Shahids, the emigration of the Shiite Iranians to the South India became more serious. The Shiite rulers of Deccan needed the Iranian emigrants for fixation of the Shiite governance and strengthening the foundations and promotion of Shiism as well as defending it against the non-Shiite states. This emigration caused evolutions in regard with political and social activities in line with religious and foreign policies of those states, and made the South India a safe area for inhabitants of those regions. The present article uses a descriptive-analytical approach based on library studies to explore and analyze the Iranian emigrant Shiites' measures in creating peace among the Shiite states of Deccan and answers the following questions: "what was the purpose of the Iranian Shiites in creating peace among the Shiite states of Deccan?" The findings of the study show that elites among the Iranian emigrant Shiites – with their perception of the special conditions and probable risks – served as the emissaries of peace before other Shiite rulers of Deccan to unite the Shiite states against the non-Shiite states, especially the Sunnite ones. In this way, by creating a united power and forming a defensive shield, they prevented lengthy wars. The important achievement of this peace was that people in the regions under the rule of the Shiite states of Deccan enjoyed social security. Besides, by performing this mission, the Iranians were seeking to fix and strengthen the Shiite state on the basis of the Shiite doctrines, so that they may prevent the collapse of the Shiite rule in Deccan.
خلاصه ماشینی:
(هندوشاه، 1393، ج3، ص268) با دقت در اين مطلب ميتوان به اين نکته پي برد که خواجه عنايتالله علاوه بر مأموريتي که براي ايجاد صلح بين دولتهاي شيعه و تثبيت قدرت حاکميت آنان در منطقه دکن برعهده داشت، در مواضع داخلي نيز بهمنظور جلوگيري از اختلاف و درگيري بين گروههاي مختلف اجتماعي - که بروز آن موجب برهم خوردن نظم جامعه و ايجاد موانع و مشکلاتي براي ساکنان اين منطقه ميشد - از قدرت مشروع حمايت ميکرد و از ابراز مواضع خود پروايي نداشت.
(طباطبا، 1355 ق/ 1936 م، ص528) البته ذکر اين نکته مهم است که فراغت ابراهيم از جنگهاي خارجي و در پي آن فرصت پرداختن به معظلات داخلي، مرهون تلاش ايرانيان شيعه در برقراري صلح بود؛ زيرا در غير اين صورت اين حاکم قطبشاهي به اجبار بيشترين تلاش و زمان خود را صرف جنگ با ديگر دولتها مينمود و از پرداختن به جريانهاي داخلي و تدبير امور تا حد زيادي غافل نقش شيعيان ايراني در برقراري اتحاد بين دولتهاي شيعه در برابر غير شيعيان رسميت يافتن مذهب تشيع براي نخستينبار در منطقه دکن زنگ خطري براي دولتهاي غيرشيعه و بهويژه دولت مرکزي گورکانيان هند تلقي گرديد و آنان را برآن داشت تا تمام توان خود را براي سرکوب آنان به کار بندند.
در اين بين نقش بزرگان ايراني دربار دولتهاي شيعه دکن در جهت اتحاد بين آنان در جنگ با غيرشيعيان و حمايت از طبقات گوناگون اجتماعي و نيز برقراري صلح و امنيت در جامعه قابل توجه است.