چکیده:
بسامد بسیار چند مضمون اخلاقی در متن، بیانگر بنیانهای تعلیمی در تفکّر نویسندۀ آن است. بنیانهای تعلیمی در قالبهای ادبی منسجم و کوتاه مانند رباعی نمایانتر است؛ زیرا شاعر میکوشد با مختصرترین فرم اندیشگانی، برای تأثیرگذاری بیشتر، تفکّرات پندآموز خود را به تصویر بکشد. سعدی از شاعران جامعالاطرافی است که در قالبهای متعدد شعری ازجمله رباعیات، دغدغههای تعلیمیاش را بیان کرده است. این دغدغهها و بنیانهای تعلیمی در رباعیات سعدی، بهدلیل ایجاز و اختصار فرمی و ساختاری نسبتبه دیگر آثار وی نمود بارزتری دارد. این پژوهش از این نظر اهمیت و ضرورت دارد که در پژوهشهای ادبی کمتر به تحلیل رباعیات تعلیمی سعدی پرداخته شده است؛ نیز رباعیاتْ ظرفیّت ویژهای برای دستیابی به بنیانهای تعلیمی سعدی دارد؛ بر این اساس در این مقاله تلاش شده است با روشی توصیفی و تحلیلی، بنیانهای تعلیمی رباعیات سعدی بررسی شود که البته تا بهحال واکاوی نشده است. مضامین متعددی ازجمله مرگ، بیاعتباری دنیا، عشق، جبر، اختیار، عدالت و اخلاقیات (تذکرات خاص رفتاری)، ژرفساخت تعلیمی رباعیات سعدی را تشکیل میدهد. فهم و درک این مضامین تعلیمی نیازمند طبقهبندی و نگاهی تبارشناسانه است تا بتوان به خاستگاه فکری و عقیدتی شاعر دست یافت. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بنیانهای تعلیمی در رباعیات سعدی، متأثّر از اندیشههای فقهی و کلامی دوران خود و اندیشههای فلسفی ایران باستان بوده و شاعر بنابر اوضاع نابسامان اجتماعی عصر خود به سرودن رباعیات پندآمیز و تعلیمی پرداخته است تا بتواند مجموعهای از کنشهای نیک اخلاقی را به مخاطب تعلیم دهد.
خلاصه ماشینی:
همـۀ اين مضامين را سعدي در تصوير تعليمي «کوچ و رحلت » به تصوير کشيده است : آن کيست که دل نهاد و فارغ نشســت پنـداشت که مهلتي و تـأخيري هسـت گــو ميخ مـزن که خيمه مي بايد کنــد گـو رخـت منـه که بار ميبايـد بسـت (همان : ٧٣٤) بيثباتي دنياي رو به زوال ، انديشۀ تعليمي داد و دهش و بخشش را شکل ميدهد: امــروز کـه دستــگـاه داري و تـوان بيـخــي کـه بــر سعـادت آرد بنشان پيـش از تــو از آن دگري بـود جهـان بـعـد از تــو از آن دگري بـاشـد هان (همان : ٧٣٥) گـر کــان فضـايلــي و گـر دريـايي بـي راحت خلــق بــاد مــي پيمـايي گــر بــا همـه عيـب هـا کريم آسايي عيبت هنـر اسـت و زشتيـت زيبـايـي (همان : ٨٨١) جاودانه کردن نام و ياد در خاطر افراد و زمانه ، در اين دنياي رو بـه فنـا و نيسـتي، بـه همراه افعال نيک و منفعت رساني به عوام ، يکـي ديگـر از نکتـه هـاي تعليمـي و عقيـدتي سعدي است ؛ وي بر اين امور معنوي تأکيد فراواني کرده است تا ارزش نيکي و فضـل و بخشش بر همگان معلوم شود: بــالاي قضا رفتــه فرمــانـي نيسـت چـون درد اجـل گـرفت درماني نيست امروز کـه عهــد تســت نيکويـي کن کاين ده همه وقت از آن دهقاني نيسـت (همان : ٤٢١) اي صاحب مال فضل کن بـر درويـش گـر فضل خداوند مي شناسي بر خويـش نيکـويــي کـن کـه مـردم نيک انديش از دولـت بختش همه نيـک آيد پيــش (همان : ٧٣٥) بشـنو به ارادت سخــــن پيــر کهـن تا کـار جهـــان را تو بـداني سر و بن خواهي که کسـي را نرسد بر تو سخـن تـو خود بنگـر آنچـه نه نيکوست مکن (همان : ٨٠٦) عنقـا بشـد و فــرّ هماييــش بـمـاند زيبندة تخــت پــادشاييــش بمـانـد گـر مـه بگرفت صبـح صادق بـدميـد ور شمع بـرفت روشنـاييـش بمـانــد (همان : ٧٣٥) مسئلۀ بي اعتباري دنيا در کلام سعدي ارتباط تنگاتنگي با بهره گيري از وقـت محـدود عمر دارد.