چکیده:
این پژوهش بر اساس رویکرد معنیشناسی شناختی به بررسی ابزارهای گسترش، پیچیدهسازی، پرسش و ترکیب جهت توصیف خلاقیت استعاری درون- مبدأ در شعر معاصر پرداخته است. جامعه آماری شامل منتخبی از اشعار سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد و فریدون مشیری است که به روش نمونهگیری تصادفی ساده و بر مبنای نسبتی برابر (از هر شاعر 2 دفتر شعری و از هر دفتر 9 قطعه شعر) انتخاب شده است و سپس چگونگی کاربرد و میزان فراوانی ابزارهای خلاقیت استعاری در آن مورد توصیف و ارزیابی قرار گرفته است. نتایج پیرامون چگونگی کاربست ابزارهای خلاقیت استعاری نشان میدهد که شاعران معاصر ضمن کاربرد تکگانه هر یک از این ابزارها، در مواردی نیز نسبت به کاربرد توأمان آنها جهت خلق نمونههای بدیع اقدام نمودهاند. مطابق این روند 15% از مجموع کل نمونهها مستخرج از جامعه آماری شامل کاربرد توأمان ابزارها بود و نمونههایی از کاربرد دوگانهی گسترش و پیچیدهسازی، گسترش و ترکیب، و همچنین کاربرد سهگانهی پیچیدهسازی، پرسش و ترکیب شناسایی شد. از سوی دیگر یافتههای حاصله پیرامون فراوانی ابزارهای خلاقیت استعاری نشان میدهد که ابزار ترکیب در مجموع کل نمونهها از بیشترین میزان کاربرد برخوردار است و ابزارهاى پیچیدهسازی، گسترش و پرسش به ترتیب در ردههاى بعدی قرار دارند.
Based on the cognitive semantics approach, this research has studied extending, elaborating, questioning, and composing device to describe source-internal creativity in contemporary Persian poetry. The statistical population included a collection of poems from Simin Behbahani, Forough Farrokhzad and Fereydoun Moshiri poetic notebooks, which were selected by simple random sampling method based on equal proportion (2 poetic notebooks from each poet and 9 poems from each poetic notebooks). Manner of usage and frequency distribution of metaphorical creativity devices have been described and evaluated. The results about manner of usage showed that in addition to the separate use of each device, in some cases, contemporary Persian poets have used them simultaneously to create novel expressions. According to this trend, 15% of the total samples which extracted from the statistical population included the simultaneous usage of some devices. In this case, we found some data that were formed according to dual usage of extending and elaborating, extending and composing, and triple usage of elaborating, questioning and composing. On the other hand, the findings about the frequency of devices indicated that the composing device had the highest usage in the average of total samples. Elaborating, extending and questioning were in next levels.
خلاصه ماشینی:
بررسی ابزارهای خلاقیت استعاری در شعر معاصر از منظر معنی شناسی شناختی آرش آقابزرگیان معصومخانی * 1 مریم ایرجی **، حیات عامری *** چکیده این پژوهش بـر اسـاس رویکـرد معنـیشناسـی شـناختی بـه بررسـی ابزارهـای گسـترش، پیچیدهسازی، پرسش و ترکیب جهـت توصـیف خلاقیـت اسـتعاری درون- مبـدأ در شـعر معاصر پرداخته است .
مطابق این روند، اسـتعاره مفهـومی «عشـق آتـش اسـت » را مـیتـوان به عنوان یکی از استعارههای قابل شناسـایی در نمونـه شـعری حاضـر دانسـت کـه در زبـان روزمره عبارتهای نظیر «در عشق کسی سـوختن » و «گـرم عشـق » بـرای آن وجـود دارد و غالباً عنصر مفهومی سوختن و گرما از حوزه مبدأ آتش بـرای آنهـا متعـارفتـر مـینمایـد.
اکنون در این نمونه شاعر با استفاده از ابزار گسترش به معرفی عنصر مفهومی خاکستر شـدن از حوزه مبدأ آتش جهت مفهومسازی حوزه مقصد عشق اقدام نموده است و بدین طریق بـا فعالسازی و برجسته نمایی پیامد عمل سوختن (تغییر و دگرگونی) به جـای عمـل سـوختن عبارت استعاری بدیع را خلق کرده است که مطـابق بـا آن عشـق بـه منزلـه آتشـی پنداشـته شده است که میتواند دل فرد را بسوزاند و جز خاکستر چیزی از آن به یادگار نگذارد.
مطـابق بـا ایـن موضـوع مـیتـوان نتیجه گرفت که در بند دوم این نمونه شعری از استعاره مفهومی «دل شـیء اسـت » اسـتفاده شده است که برای آن عبـارتهـایی نظیـر «دل سـپردن» و «دل بـه دسـت آوردن» در زبـان روزمره وجود دارد.