چکیده:
صفت هنری (Epithet) به صفت جانشین موصوف یا موصوف و صفتی اطلاق شده است که اغلب در متون حماسی برای برجسته کردن ویژگیها، خصایص و تواناییهای خاص قهرمانان با ارائة جزئیاتی از احساسات و موقعیت آنها در صحنههای گوناگون داستان استفاده میشود. جزئیاتی مانند منشأ، ظاهر، مهارت، نسب، موقعیت و توانایی شخصیتهای داستان از طریق صفت هنری ارائه میشود که این جزئیات، خواننده را در عمق بخشیدن به مفهوم و معنای حوادث و شکلگیری هویت شخصیتها یاری میکند. در پژوهش حاضر با ارائة تعریفی دقیقتر از این اصطلاح و با در نظر گرفتن قصاید خاقانی، به این نتیجه دست یافتهایم که صفت هنری میتواند در سایر متون داستانی (غنایی، عرفانی و...) و غیرداستانی نیز کاربرد و مصداق داشته باشد. برخلاف برخی اظهارنظرها، صفت هنری باید کارکردی «هنری» داشته و نقش آن در خلاقیتهای شاعرانه یا معرفی خصوصیات قهرمان متون داستانی و غیرداستانی برجسته باشد. در اشعار خاقانی از صفت هنری برای ایجاد استعاره، تشبیه، تکرار، کنایه، تلمیح، ایهام، اغراق، همآوایی، پارادوکس، تشخیص، حسن تعلیل و جناس استفاده شده است که پربسامدترین این شگردهای ادبی در استعاره است. در اغلب استعارههای ترکیبی خاقانی، صفت هنری به کار رفته است و بسامد صفت هنری بهصورت ترکیبات وصفی، بیشتر از نوع «صفت جانشین موصوف» است. بدون تردید یکی از عرصههای تنوّعگرایی و نبوغ خاقانی، در کاربرد صفت هنری است.
Epithet is an adjective or adjective substitute that is often used in epic poetry to highlight the characteristics and special abilities of heroes by depicting their feelings and states in different scenes. Details such as origin, appearance, skill, lineage, position and ability of the characters in the story are provided through epithet. These details help us to deepen the meaning and significance of the events and the formation of the characters' identities. In the present study, with a more precise definition of this term and through Khanghani’s odes, we have reached this conclusion that epithet can be used in other fictional texts (lyrical, mystical, etc.) and non-fiction. Contrary to some observations, an epithet should have an "artistic" function, and its role should be prominent in poetic creations and introducing the characteristics of the hero of fiction and non-fiction texts. In Khaghani's poems, Epithet has been used to create metaphor, simile, repetition, irony, allusion, ambiguity, exaggeration, harmony, paradox, personification, syllogism and pun. The most frequent of these literary techniques is in "metaphor". In most of Khaghani's mixed metaphors, the epithet is used and it is most frequently employed in the form of descriptive compounds than "adjective substitute". Undoubtedly, one sign of diversity and genius in Khaghani lies in his use of epithets.
خلاصه ماشینی:
بررسي و تحليل کارکردهاي بلاغي «صفت هنري» در قصايد خاقاني محمدحسين اسماعيلي / محمد خاکپور / ابراهيم رنجبر چکيده صفت هنري (Epithet) به صفت جانشين موصوف يا موصوف و صفتي اطلاق شده است که اغلب در متون حماسي براي برجسته کردن ويژگيها، خصايص و تواناييهاي خاص قهرمانان با ارائۀ جزئياتي از احساسات و موقعيت آن ها در صحنه هاي گوناگون داستان استفاده ميشود.
در اشعار خاقاني از صفت هنري براي ايجاد استعاره ، تشبيه ، تکرار، کنايه ، تلميح ، ايهام ، اغراق ، هم آوايي، پارادوکس ، تشخيص ، حسن تعليل و جناس استفاده شده است که پربسامدترين اين شگردهاي ادبي در استعاره است .
با توجه به مطالب فوق ميتوان به اين نتيجه رسيد که صفت هنري، نخست ، از لحاظ ساختاري صفت است نه مضاف اليه يا قيد يا چيز ديگر؛ دوم ، صفت هنري کارکردي هنري و بلاغي دارد و صرف صفت آوري يا تنسيق صفات نيست که براي پوشال گذاري در وزن عروضي به کار ميرود؛ سوم ، صفت هنري ميتواند همان صفت جانشين موصوف باشد، به شرطي که وجهه اي از هنر و بلاغت در آن وجود داشته باشد تا اندازه اي که حتي در بسياري از موارد به استعاره نزديک مي شود.
با توجه به نقش دستوري صفت هنري و جانشين موصوف بودن آن ، صفات هنري در ديوان خاقاني براي ايجاد هنرسازه هايي چون استعاره ، تشبيه ، کنايه ، تلميح ، ايهام ، تکرار، اغراق ، واج آرايي، پارادوکس ، تشخيص ، حسن تعليل و جناس استفاده شده که پربسامدترين اين شگردهاي ادبي در استعاره است .