چکیده:
موضوع این مقاله جایگاه عهد و «پیمان» در شاهنامه است. پرسش اصلی مقاله این است که پیمان چه معنایی در شاهنامه دارد؟ فرضیۀ مقاله بر آن است که این مفهوم متناظر با مباحث جامعهپذیری سیاسی و تربیت سیاسی در اندیشۀ سیاسی کلاسیک طرح شده است. دامنۀ تحقیق به بزم هفتم از هفت مجلس انوشیروان و بزرگمهر محدود شده است. دادهها به صورت کتابخانهای جمع آوری شده است و روش تفسیری و مقایسهای رویکرد مقاله را شکل می دهد. نتایج مقاله نشان داده است که پیمان و وفای به پیمان مفهوم مرکزی در گفتوگوی بزم هفتم است که دیگر نظام معانی بر محوریت آن ساخته می شود. پیمان در معنای گونهای قرارداد اجتماعی بین شاه و مردم به کار رفته است و بزرگمهر می کوشد تا ارزشها و هنجارها و فرهنگ سیاسی زمانه و ضرورت پاس داشتن بیعت با حاکم و نظم سیاسی مستقر را تبیین کند که شکلی از جامعه پذیری سیاسی و نهادینه کردن فرهنگ سیاسی است.
خلاصه ماشینی:
در همين راستا يکي از اصليترين پرسش - هايي که ميتواند طرح شود مناسبات مدني ميان حاکم و شهروندان است و به تبع آن اين سوال طرح ميشود که آيا اساسا در سنت فکري غيرغربي، ملت هاي ديگر نيز به اين مناسبات مدني انديشيده اند يا نه ؟ چرا که غالبا اين شبهه طرح ميشود که سياست پديده اي است که در تاريخ تمدن اروپايي شکل گرفته و خارج از آن معنايي ندارد.
براي همين منظور اين مقاله پرسش از جايگاه عهد و پيمان در شاهنامه را با تمرکز بر بزم انوشيروان و بزرگمهر در کانون توجه خود قرار داده است و به دنبال آن است تا مختصات فکري اين مفهوم را در جغرافياي مفاهيم شاهنامه بازخواني کند.
اين نشست را ميتوان تک گفتار بزرگمهر ناميد با ٦٧ بيت آراسته شده و در آن ميان ، ٩ مرتبه نام خداوند، ٢٣ بار طبيعت و مظاهر آن و ١٠٨ مرتبه نام انسان آمده است و بزم اول بدين گونه به پايان ميرسد تا بزم دوم که هفت روز ديگر برپا گرديد.
چنان دان که آرام گيتيست شاه ؛ چو نيکي کني، او دهد دستگاه به نيک و به بدمان ، بود دسترس ؛ نيازارد او کس ، به آزرم کس در اين عبارات از يک سو شاهد بازتاب طنين عبارت مشهور «الملک و الدين توأمان » هستيم چرا که پرستيدن [حرف شنوي، اطاعت ] پادشاه همان راه دين و اصول خردمندانه ناميده شده است و هم اينکه طيف معنايي دين در مرز بين دين وحياني و دين مدني است و بيشتر متمايل به ديانت به معناي انضباط اجتماعي و نظام قواعد و آيين نامه هايي که موجب بقاي نظم مستقر ميشود.