چکیده:
جستار حاضر از دو بخش؛ یکی اصلی و دیگری فرعی، تشکیل شده است. بخش اصلی نگاهی است انتقادی به سیر ادبیات تطبیقی در ایران از آغاز تا امروز. بخش فرعی شامل یک ضمیمه است: سرفصل ادبیات تطبیقی دانشگاه تهران در دهه پنجاه شمسی. جستار پیشِ رو می کوشد تا نشان دهد چون این رشته در ایران هیچگاه به طور پیوسته، نظام مند و مبتنی بر نظریه های ادبیات تطبیقی تدریس و تشکیل نشده و فاقد الزامات اولیه؛ مانند گروه آموزشی مستقل، درسنامه های نظری و عملی مناسب، انجمن علمی، نشریه تخصصی و استادان متخصص بوده، نتوانسته است به درستی تشکیل شود و در مسیر درست حرکت کند. به علاوه، چیستی و تعریف ادبیات تطبیقی در ایران در ادوار مختلف دچار کج فهمی های بسیار شده است؛ از درک ناقص و نادرست از ادبیات تطبیقی، چارچوب های نظری و روش شناسی آن گرفته تا عدم آشنایی با نظریه ها و رویکردهای جدید آن. از آنجا که ادبیات تطبیقی در همه جای دنیا کارِ گروهی و جمعی (جمعی از تحصیل کردگان این رشته و سایر رشته ها؛ اعم از ادبیات ملی و خارجی) است، برای رهایی از این بن بست، افزون بر تهیه و تدارک الزامات ضروری این رشته، متخصصان این رشته و دیگر رشته های مرتبط، باید سرفصلی تهیه کنند که ماهیت بینارشته ای داشته باشد و امر آموزش محدود به حضور متخصصان یک یا دو گروه آموزشی نباشد و از استادان متخصص گروه های مختلف آموزشی، برای تدریس دروس این رشته استفاده کنند.
The present paper is comprised of two parts, a main part and a subsidiary one. The main part deals with the critical study of the development of the discipline of comparative literature in Iran from the start to the present time. The subsidiary part includes an appendix i.e., the University of Tehran's curriculum of the comparative literature in 1350s. The present paper tries to show that comparative literature has never been established and taught in a sustained and systematic manner based on the theories of comparative literature. It has been deprived of the primary necessities such as independent departments, a proper curriculum, scientific associations, professional journals and expert professors. In different periods of time, the nature and the meaning of comparative literature in Iran has been troubled with a number of misunderstandings from theoretical frameworks and methodology to a lack of familiarity with new theories and approaches. Since everywhere in the world comparative literature involves teamwork (comprised of experts in comparative literature as well as scholars of national and foreign literatures), to get rid of the present dead-end, more than providing what is essential to the discipline, experts of the comparative literature and related disciplines aught to design a curriculum with an interdisciplinary nature and teaching would not be limited to the presence of experts from one or two departments.
خلاصه ماشینی:
جســتار پيــش رو مي کوشــد تــا نشــان دهــد چــون ايــن رشــته در ايــران هيــچ گاه ِبه طــور پيوســته ، نظام منــد و مبتنــي بــر نظريه هــاي ادبيــات تطبيقــي تدريــس و تشــکيل نشـده و فاقـد الزامـات اوليـه ؛ ماننـد گـروه آموزشـي مسـتقل ، درسـنامه هاي نظـري و عملـي مناســب ، انجمــن علمــي ، نشــريۀ تخصصــي و اســتادان متخصــص بــوده ، نتوانسته اســت به درســتي تشــکيل شــود و در مســير درســت حرکــت کنــد.
از آنجــا کــه ادبيــات تطبيقــي در همــه جـاي دنيـا کار گروهـي و جمعـي (جمعـي از تحصيل کـردگان ايـن رشـته و سـاير رشـته ها؛ ِاعـم از ادبيـات ملـي و خارجـي ) اسـت ، بـراي رهايـي از ايـن بن بسـت ، افـزون بـر تهيـه و تــدارک الزامــات ضــروري ايــن رشــته ، متخصصــان ايــن رشــته و ديگــر رشــته هاي مرتبــط ، بايـد سـرفصلي تهيـه کننـد کـه ماهيـت بينارشـته اي داشـته باشـد و امـر آمـوزش محـدود بـه حضــور متخصصــان يــک يــا دو گــروه آموزشــي نباشــد و از اســتادان متخصــص گروه هــاي مختلـف آموزشـي ، بـراي تدريـس دروس ايـن رشـته اسـتفاده کننـد.
خجســته پور و فومشــي بيشـتر بـه بررسـي ايـن رشـته در دهـۀ ٨٠ شمسـي بـه بعـد و همچنيـن بـه بررسـي کتاب هـا، مجــلات ، ســرفصل ها، همايش هــا و گروه هــاي آموزشــي ايــن رشــته پرداخته انــد: در دورة جديــد، چنديــن مجلــۀ ادبيــات تطبيقــي راه انــدازي شــده ، ســرفصل هاي دانشـگاهي عرضـه شـده ، کتاب هايـي منتشـر شـده ، همايش هايـي برگـزار شـده و گـروه آموزشـي و انجمـن ملـي ادبيـات تطبيقـي نيـز تأسـيس شده اسـت .