چکیده:
کفر از موضوعات مهم و کلیدی در ایین اسلام است وبه نظر می رسد این واژه در قرآن معنای عامی دارد و در شرایط کنونی در محافل پژوهشی وسیاسی جهان بویژ ه دنیای اسلام از حساسیت خاصی برخور دار است واژه کفردر قرآن بیش از پانصد بار در اشکال و معانی مختلف استعمال شده که آثار واحکام متفاوتی را در بر دارد به عنوان مثال اگر کفر به معنای الحاد،شرک،ارتداد،نفاق و... باشد سبب خروج از اسلام است واشخاص در این صورت از حقوق شهروندی از جمله ارث ، ازدواج و. . . محروم می شوند ، مال، عرض وجان آنان محترم شمرد ه نمی شود ودر اخرت گرفتار عذاب شدید و در جهنم جاودانه می ما نند وکفر به این معنی نیزبا شرا یطی حکم قتل را در پی دارد اما کفر به معنای نا سپاسی، کشاورز ، ارتکاب معصیت، بیزاری انکار طاغوت و. . . به معنای خروج از ایمان است نه اسلام ،اگر چه گناهی مر تکب شده ا ند اما هیچگونه محرومیتی در دنیا وعذابی جاودانه در اخرت به دنبال ندارد،وحکم قتل در باره انها منتفی است
Infidelity is one of the important and key issues in this religion and it seems that this word has a general meaning in the Qur'an and in the current situation in the research and political circles of the world, especially the Islamic world, it has a special sensitivity.The word infidelity has been used more than five hundred times in the Qur'an in various forms and meanings, which has different effects and rules. For example, if infidelity means atheism, polytheism, apostasy, hypocrisy, etc., it causes people to leave Islam. Citizenship rights including inheritance, marriage and. . . They are deprived, their property, breadth and life are not respectedAnd in the Hereafter, they will be afflicted with severe torment, and they will abide in Hell forever, and disbelief in this sense also leads to the condition of murder, but disbelief means ingratitude, farming, committing sins, abhorrence, denying idolatry, and so on. . . It means leaving the faith, not Islam
خلاصه ماشینی:
(کليني، کتاب الطهارة، باب النجاسات ) کفر در اصطلاح علم کلام آنچه از کتب کلامي در تعريـف کفـر و کافرگفتـه شـده ، همـان معنـايي اسـت کـه فقهـا بيـان کردند، يعني متکلمان نيز همانند فقيهان کفر را در مقابل اسـلام تفسـير کـرده و نسـبت بـين ايـن دورا عدم وملکه دانسته اند،اما از ديدگاه کلامي در باره عذاب اخروي کـافر اخـتلاف نظروجـود دارد، برخي عذاب اخروي را شامل تمامي اصناف کافر مـي داننـد ، و برخـي عـذاب رامخـتص کسي ميدانند که با علم وشناخت ، منکر خدا يا نبوت پيامبر (ص ) باشد، شـهيد مطهـري در بـاره مسئلۀ علم ،جهل ، تقصير و قصور کافر مي نويسد(آنچه از نظر واقـع بـا ارزش اسـت کـه شـخص قلبا در مقابل حقيقت تسليم باشد،و در دل را به روي حقيقت تا آنجا که حـق اسـت بـاز کنـد و عمل نمايد.
و نيـز آيـه ديگـر مـيفرماينـد (ولـئن سـألتهم مـن خلـق السـماوات والأرض وسخرالشــمس والقمر ليقولن الله فأني يوفکون ) (عنکبوت ، ٦١) اگر از کـافران بپرسـي: چـه کسـي آسـمان هـا و زمين را آفريده و خورشيد ومـاه را رام کـرده اسـت ؟ حتمـا خواهنـد گفـت : (الله ) از ايـن آيـات استفاده مي شود همه توحيد ذاتي را قبول دارنداما در توحيد ربوبي شـريک قائـل هسـتند، يعنـي پرستش بت ، خورشيد، ملائکـه را چـون بـه صـورت مسـتقل دخالـت در راز قيت ،مرگ ،زنـدگي وخالقيت دارد مجاز مي دانند قرآن مي فرمايد (ان الذين کفروا من اهل الکتـاب والمشـرکين فـي نار جهنم ) کافران يعني اهل کتاب ومشرکين هميشه در آتش جهنم خواهند ماند.